دوشنبه 21 شهریور 1384

نوشته آسيا تايمز: اصلاح طلب اومانيست تيزبين

نوشته آسيا تايمز درباره عمادالدين باقی

پپه اسکوبار
۲۱ شهریور ۱۳۸۴
به نقل از روزنامه اينترنتي روز

اگرجنبش اصلاح طلب ايران به طور مستمر و جدی به صحبتهای عمادالدين باقی، محقق علوم سياسی، دانشمند علوم مذهبی، روزنامه نگار، مولف ۲۰ کتاب ( که شش تای آنها ممنوع شده اند )، زندانی سياسی سابق و يکی از برجسته ترين روشنفکران مخالف ايران، توجه می کردند، باز هم رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام هاشمی رفسنجانی در دور دوم انتخابات اخير رياست جمهوری ايران مغلوب می شد.

علت اصلی " شکاف ميان مردم و اصلاح طلبان " بود. در واقع اوايل سال ۱۹۹۷، باقی مقاله ای را با عنوان " نان يا آزادی " در کتاب حقوق مخالفان به رشته تحرير درآورد. وی در طول سه سال گذشته به دوستان خود گوشزد کرده است که معنای دموکراسی فقط برای ما و نه برای مردم عادی شناخته شده است. ما بايد مددکاری اجتماعی را آغاز کنيم. سعی کردم به آنها بگويم ما ناگزير به تغيير هستيم. ادبيات اصلاح طلبان بسيار غيراجتماعی است. ما بايد در مورد حقوق بشر صحبت کنيم.

باقی هم نظر با اصلاح طلبان می گوید که بسيجيان در رأی گيری مداخله کردند و آراء خصوصاً در اصفهان و مشهد، شهر آيت اله طبسی يا شاه مشهد ، " مخدوش " شد. باقی می گويد: " نظام در دور اول انتخابات از هيچ فردی به طور علنی حمايت نکرد. آنها يقيناً می دانستند که دور دوم نيز وجود خواهد داشت. " فقط در آن زمان بود که مبارزه گسترده احمدی نژاد آغاز شد.

جو انکارناپذير اشتياق به احمدی نژاد در سرتاسر تهران وجود دارد. مردم عادی بازار، مساجد و چايخانه ها معتقدند که احمدی نژاد در آغاز رياست جمهوری خود نشانه های مثبتی فرستاده است. احتمال می رود وی سمبل ايرانی محافظه کاری دلسوزانه شود. باقی می گويد: " شايد احمدی نژاد بخواهد درست کار کند. اما آنها ( نظام) نمی گذارند. به اعتقاد باقی، " دولت ايران کل قدرت را در دست ندارد. ممکن است ما هم بعنوان روزنامه نگاران و هم بعنوان سياستمداران نقشی داشته باشيم. رفتار ما می تواند برای آنها بهانه ای برای محدوديتها و بستن روزنامه ها باشد. اما ما می توانيم آنقدر هوشيار باشيم که به آنها اجازه ندهيم. " باقی کاملاً به اين موضوع که افکار عمومی بين المللی بيدار است، اشراف دارد. وی می گويد: " ايران عراق يا افغانستان نيست. اينجا پراکندگی قدرت، گروههای مختلف سياسی و روحانيون مذهبی با عقايد متفاوت وجود دارند. از ديدگاه فرهنگی، ايرانيان ارزش خود را به اثبات رسانده اند، اما ما گهگاهی کارهای غيرقابل پيش بينی انجام می دهيم..."

دو مرد در يک سلول

در سال ۱۹۹۹ با حمله اصولگرايان به روزنامه ها و بستن آنها، باقی به همراه دو تن از " روزنامه نگاران ديگر دستگير شد. يکی از آنها اکبر گنجی بود که پرآوازه ترين زندانی سياسی ايران گشت.

باقی که به هفت سال و نيم حبس محکوم شد قبل از اينکه با تقاضای فرجام آزاد شود، سه سال از محکوميت خود را در زندان پشت سر گذاشت. وی می گويد: " در حين حبس فهميدم که حقوق همه زندانيان رعايت نمی شود." تقريباً ۱۳۰،۰۰۰ زندانی در ايران وجود دارند، اما جمهوری اسلامی به طور رسمی مي گويد" زندانی سياسی ندارد. " باقی سه سال قبل پس از آزادی، يک سازمان غيردولتی با عنوان انجمن دفاع از حقوق زندانيان تشکيل داد. وی اولين و تنها فردی است که در ايران در ارتباط با سازمان بين المللي اصلاحات جزايي و همچنين سازمان عفو بين الملل دست به چنين اقدامی می زند. اين سازمان غيردولتی ايرانی متکی به ۱۰۰ داوطلب و کمکهای شخصی است: شرکتها از " کمک کردن هراس دارند " و اين سازمانها نمونه ديگری از سانسور نامرئی نظام هستند.

باقی در پاسخ سوال ما دلايل عمده بازداشت خود را به تفصيل شرح می دهد. در صدر این دلایل مقاله " اعدام و قصاص " مورخ ۱۹۹۹ است که وی در آن نادرست بودن يکسری از قوانين مجازات اعدام را که بر دادگاهها حکمفرماست، نشان می دهد. وی می گويد: " آنها من را متهم به تحريف شريعت اسلام کردند. " يازده روحانی عالی رتبه ازجمله پنج آيت الله برجسته از جمله آيت الله العظمی حسينعلی منتظری ( آموزگار باقی در حوزه علميه قم )، صانعی و اردبيلی ( رئيس اسبق قوه قضاييه ) در حمايت از وی نامه ای نوشتند و اعلام کردند که انتقاد وی ضداسلام قلمداد نمی شود. " اما قوه قضاييه اعتنايی به سخنان آنها نکرد. " روزنامه ای که اين مقاله در آن به چاپ رسيد به همين خاطر بسته شد و سردبير آن دستگير شد. آيت الله العظمی منتظری که حوزه اش در قم بسته شد و مدت پنج سال در خانه خود تحت نظر بود همواره خاری در چشم نظام است.

دومین اتهام وارده بر اساس کتاب باقی با عنوان تراژدی دموکراسی در ايران مورخ ۱۹۹۸ است. اين کتاب در مورد " قتلهای زنجيره‌ای " عناصر مخالف، سه نويسنده و يک سياستمدار است. محمد خاتمی رئيس جمهور وقت نيز اظهار داشت که اين قتلها توسط وزارت اطلاعات انجام گرفت. اما جناحي از حكومت اعلام کرد قاتلان اسرائيلی ها هستند. استدلال باقی اين بود که عامل اين قتلها داخلی است. وی بعنوان تهديدی برای امنيت جمهوری اسلامی متهم و محکوم شد. " در طول دهه ۱۹۹۰ زمانی که فلاحيان وزير اطلاعات بود، قتلهای زيادی رخ داد. " معاون فلاحيان در آن زمان کسی جز مصطفی پورمحمدی، وزير جديد کشور که توسط احمدی نژاد منصوب شده است، نبود. نگرانی گسترده محافل ترقی خواه تهران اين بود که پورمحمدی ممکن است از طالبان هم بدتر باشد. اکنون نتيجه گيری باقی مأيوسانه است: " با حضور همان اصولگرايان در پستهای بالا، احتمال بستن مجدد روزنامه ها و دستگيری روزنامه نگاران و روشنفکران وجود دارد. "

به گفته باقی، در حين گذراندن محکوميت خود در زندان اوين "از هيچگونه شکنجه جسمی" رنج نبرده است. وی می گويد: "دو ماه اول حبس، ما را به سلولهای انفرادی انداختند، از همه چيز دور بوديم. شش ماه بعد، پنج نفر در يک اطاق بوديم. " او با گنجی بود و اين دو نفر دو سال بعد را در يك زندان بسته سپری کردند. آنها می توانستند روزنامه بخوانند، به راديو گوش کنند و تلويزيون ببينند و " يک ساعت در طول روز از هواخوري " بهره مند بودند. آنها می توانستند نامه داشته باشند اما تلفن نه.

گنجی شنبه گذشته پس از خاتمه دادن به ۶۵ روز اعتصاب غذا از بيمارستان ميلاد مرخص شد. اگرچه گزارشات اخير از بازگشت مجدد او به زندان حکايت می کند، اما هنوز آينده نزديک او نامعلوم است. دبيرکل سازمان ملل کوفی عنان در ماه اوت طی نامه ای به احمدی نژاد مستقيماً از وی درخواست کرد به دلايل انسان دوستانه گنجی را آزاد کند. مذاکرات همچنان ادامه دارند.

معصومه شفيعی همسر گنجی اميدوار است که " مقامات به وعده های خود عمل کنند و گنجی ظرف چند روز آينده به منزل بازگردد. " احمدی نژاد ناگزير خواهد بود شمار زيادی از عمامه به سرهای خشمگين را متقاعد سازد. اصولگرايان با گنجی همانند طاعون برخورد می کنند. او خواستار تحريم انتخابات رياست جمهوری شد و طی بيانيه ای اعلام کرد که خامنه ای بايد محکوم شود و اين خود توهين بزرگی در جمهوری اسلامی به شمار می رود. گنجی خامنه ای را " سلطان " می نامد. هرچقدر باقی می خواهد سنجيده عمل کند، گنجی بی پروا است. به اعتقاد او، شعار ملی نباید چيزی جز " سلطان بايد برکنار شود " باشد.

باقی اختلاف بيان شده ميان خود و گنجی را " پوچ و بی معنی " می خواند و آن را بخشی از مبارزه اصولگرايان برای بی اعتبار کردن هر دوی آنها می داند. به گفته باقی يکی از پزشکان گنجی به روزنامه نگار دربند گفت: " آنها می خواهند تو را بی اعتبار کنند. آنها می خواهند ثابت کنند که تو در طول اعتصاب غذا دروغ می گفتی "، يعنی اينکه از طريق وريدی به او ويتامين تزريق می کردند. باقی اميدوار است " قوه قضاييه بزودی تصميم به آزادی گنجی بگيرد. " گنجی هنوز شش ماه ديگر را تا پايان محکوميت شش ساله خود پيش رو دارد.

مبارزه با اصولگرايان

باقی مجدداً در سال ۲۰۰۴در مقاله ای که در سميناري در دانشگاه استنفورد به زبان انگليسی ارائه كرد، نظام را به چالش طلبيد. معاون دادستان تهران در يك جلسه دادگاه به او اعلام کرد: " شما بر تخلف خود پافشاری می کنيد. " اگرچه برخی به او هشدار دادند، " شما همچنان به نوشتن ادامه می دهيد تا زمانی که آنها شما را اعدام کنند "، اما اين بار باقی دستگير نشد.

کتاب ديگر او حق زندگی است که آماده چاپ است. باقی در اين کتاب به مقايسه علمی ( از يک ديدگاه اسلامی ) ميان اعلاميه حقوق بشر سازمان ملل و قانون ايران می پردازد. اما او برای انتشار کتاب مجوز رسمی دريافت نخواهد کرد، آن هم زمانی که وزير جديد فرهنگ و ارشاد اسلامی صفار هرندی سرپرست سابق روزنامه کيهان است. باقی مايل است براي چاپ كتاب خوداو را شخصاً ملاقات کند. تا جايی که به نوشته باقی مربوط می شود، شهر قم هميشه اختلاف نظر داشته است. " اما هميشه اصولگرايان ( مخالف او ) قدرت را در دست داشته اند. "

باقی راه طولانی و پرپيچ و خمی پيش رو دارد. گذرنامه او توقيف شده است: او قادر نيست ايران را ترک کند. باقی گذشته از فعاليت در سازمان غيردولتی خود، نويسنده روزنامه پرنفوذ و اصلاح طلب شرق ( ۱۲۰،۰۰۰ تيراژ در هر روز ) است. پس از ترک زندان روزنامه خود او، جمهوريت، بسته شد. جمهوريت بعد از شرق دومين و پرتيراژترين روزنامه بود.

باقی در حالی که تبسمی بر لب دارد می افزايد: " الان سعی من بر اين است که مبادا با نوشته اي از خودم مشکلی برای شرق ايجاد کنم. " سردبير اين روزنامه جوانترين سردبير ايران يعنی داماد۲۷ ساله اوست که به تازگی ازدواج کرده است. باقی می گويد: " او هم دستگير شد. به اين خاطر که خيلی جوان بود و بسيار خوب مطلب می نويسد، بازجوها تصور می کردند که نويسنده ديگری پشت مطالب او است.
محمد مظاهری، مهره ثروتمند در تجارت ساختمان سازی، بودجه روزنامه شرق را تأمين می كند. روزنامه عملگرای شرق در انتخابات ماه ژوئن از رفسنجانی حمايت کرد. اکنون نقش اين روزنامه آن است که احمدی نژاد را مهار کند- خصوصاً زمانی که گروه اصلاح طلبان مجلس فقط به چهل نفر کاهش يافته است. بعلاوه، اين روزنامه بايد به قدر کافی " هوشيار " باشد تا خشم وزير جديد و جنگ طلب کشور، پورمحمدی " طالبان "، را برنيانگيزد. باقی برای مبارزه بيش از اينها آماده است.

آسيا تايمز؛ ۸ سپتامبر، ۲۰۰۵
-------------------------------------------------------------------
يك توضيح:‏
برخي از نكات مقاله آقاي پيه اسكوبار در مجله آسيا تايمز درباره ديدگاهها يا سوابق عمادالدين باقي ‏به نظر مي‌آيد از مقاله ‏The millimeter Revolution‏ در نيويورك تايمز و نيز مقاله Iran’s new era: nine lessons for reformersدر سايت ‏open Democracy‏ برگرفته شده است.‏
همچنين برخي نكات نقل شده آقاي اسكوبار از اينجانب دقت لازم را ندارند و احتمالا در ترجمه به ‏خوبي منتقل نشده‌اند. براي مثال منظور از عبارت «اگر آقاي احمدي نژاد بخواهد كاري كند، آنها ‏نمي‌گذارند» براي خود من هم روش نيست. برخي قضاوت‌ها مانند اينكه گفته شده است ‏پورمحمدي بدتر از طالبان است نقل قول اينجانب نيست و مربوط به مصاحبه‌هاي ديگر وي بوده ‏است كه خود اسكوبار به آنچه در محافل ترقيخواه تهران مي‌گذرد، استناد داده است.‏