پنجشنبه 24 آذر 1384

گزارش وبلاگ سپيدار تحت عنوان:عمادالدین باقی در دانشگاه شریف

لينك وبلاگ سپيدار

«ببخشید چون من وضعیتم طوری نبود که به طور قطع بتونم در خدمت شما باشم ...» این عمادالدین باقی است. ‏روزنامه نگار و نویسنده روزنامه های پرخاطره ای همچون جامعه، توس و خرداد. امروز قرار بود در پاریس جایزه ویژه ‏حقوق بشر سال 2005 را دریافت کند. اما اجازه خروج ندادند و او نیز مجبور گشت تا همسر را به جای خود روانه ‏فرانسه سازد. و شاید این خود سبب خیری گشت تا امروز را مهمان ما باشد. ‏
‏« تفکری وجود دارد که تنها مانع یا بزرگترین مانع پیشرفت حقوق بشر مانع سیاسی یا دولت ها هستند. البته این ‏مانع وجود دارد. چون این حکومت ها هستند که ناقض حقوق بشر هستند.اما موانع فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی ‏هم وجود دارند که گاه نقش و کارکردشان بسیار مهمتر از دولت ها است. و اگر آن موانع برطرف شود، دولت ها هم ‏محدود تر می شوند. »‏
عمادالدین باقی گوش هایش بدجوری سنگین گشته، و کلام اطرافیان را به خوبی نمی شنود. نمی دانم این از ‏بقایای زندان است یا مواهب دفاع از حقوق مظلومان. برای همین اولین نکته ای را که به من متذکر می شود این ‏است که به بچه ها بگویم سوال شفاهی نپرسند و سوالات کتبی باشد. ‏
‏« پس از برطرف شدن نیازهای اولیه آدمی است که جوامع به حقوق بشر به عنوان دغدغه خواهند پرداخت. یکی ‏از بزرگترین مشکلات حقوق بشر در همه جای دنیا مانع فرهنگی است. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که بدون ‏پذیرش فرهنگی یک پدیده ، امکان طرح آن به صورت یک هنجار و ارزش وجود ندارد. به عبارت دیگر حقوق بشر را ‏باید ابتدا از لحاظ فرهنگی حلال کرد سپس مورد استفاده قرار داد.»‏
همین کلمه – حلال – بود که اندکی بعد، سیلی از سوالات دانشجویان را به همراه داشت. تا آنجا که عمادالدین ‏باقی را مجبور به توضیح بیشتر نمود. منظور از حلال کردن حقوق بشر چیست؟ ما در سالیان گذشته با مفاهیم ‏متضادی مانند جمهوری اسلامی، مردم سالاری دینی، مهندسی اسلامی، و اینک حقوق بشر اسلامی رو به رو ‏بوده ایم، آقای باقی آیا فکر نمی کنید اینگونه ارائه مفاهیم، موجب انحراف اصل حقوق بشر گردد؟
‏« حلال کردن حقوق بشر یعنی اینکه حقوق بشر باید با ارائه دلایل مذهبی مطرح گردد تا قیمت خودش را در ‏جامعه پیدا کند. یعنی تا وقتی که در نظر توده های سنتی، حقوق بشر یک کالای وارداتی غربی شمرده شود که ‏تصور کنند این آمده تا دینشان را از آنها بگیرد، نه تنها برای آنها ارزشی نخواهد داشت،که با آن می جنگند.»‏
شاید، این تجربه 12 سال تحصیل باقی در حوزه علمیه باشد که اینچنین او را واداشته تا از موضع دین، از حقوق ‏بشر دفاع نماید. او که اینک آخرین کتابش « دین و حقوق بشر » در راهرو های تو در توی وزارت فرهنگ و ارشاد ‏اسلامی، منتظر کسب مجوز چاپ است.‏
‏« منتها مشکل فرهنگی حقوق بشر در جامعه ما فقط بحث مذهب نیست، که اگر مذهب هم نبود باز این مشکل ‏وجود داشت....»‏
باقی پس از اتمام تحصیلات در حوزه، وارد دانشگاه گشت تا سیر پیشرفت فکری خویش را با تحصیل در رشته ‏جامعه شناسی به پایان برساند و ازآن پس بود که در جامعه، به عنوان نویسنده ای شاخص و برجسته مطرح ‏گشت.‏
‏« ... به عنوان مثال، در کشورهای اروپایی تا نیمه های قرن 20 جدال بسیار سختی، در مورد برابری حقوق زن و ‏مرد در گرفت.که این به خاطر مقاومت فرهنگی جامعه در مورد پذیرش برابری حقوق مرد و زن در آنجا بود. حتی ‏بعضی از این کشورها خیلی دیر حق رای زنان را پذیرفتند.در سوئیس سال 1975 چند سال بعد از ایران، حق رای ‏زنان به رسمیت شناخته شد.این نشان می دهد که یک مشکل فرهنگی وجود دارد.در مقولات دیگر هم همینطور، ‏مثلا در مورد مجازات اعدام، از نظر فرهنگی هنوز بسیاری از کشورهای دموکرات و حامی حقوق بشر،این پذیرفته ‏نشده، مسئله، مسئله مذهب هم نیست. در فرانسه، اکثریت مردم، با لغو مجازات اعدام مخالف بودند، اما از ‏وقتی که وزیر جدید دادگستری آمد با این شرط وزارت را پذیرفت که پارلمان مجازات اعدام را لغو کند. در حالیکه در ‏نظرسنجی ها اکثر مردم موافق حکم اعدام هستند.هم اکنون در آمریکا هم، در بعضی ایالت ها مجازات اعدام لغو ‏نگشته، یعنی مقاومت وجود دارد. و هنوز جامعه این را نپذیرفته.»‏
باقي نزدیک به 3 سال است كه انجمن دفاع از حقوق زندانیان را تاسیس نموده، انجمنی که بیش از آنکه ‏سیاسی باشد، اجتماعی است و بیشتر از آنکه حامی حقوق زندانیان سیاسی باشد ،حامی حقوق زندانیان چک، ‏سرقت و زندانیان محصول خشونت جامعه ایران است. او از یک زندانی صحبت می کند که 12 سال از عمرش را به ‏خاطر نداشتن وکیل بلاتکلیف پشت میله های زندان سپری کرده است.‏
او سپس از تهمت های ناروایی سخن می گوید که بر او زده اند. و سخن یکی از اکابر اصلاحات را روایت نمود که ‏در جمعی خطاب به او گفته :« تو که در گذشته، آنطور فعال درباره قتل های زنجیره ای می نوشتی،اما الآن خیلی ‏تاکید بر مفاهیم اجتماعی داری،این نشانگر تسلیم شدن و کوتاه آمدن توست. » و از دوستانی روایت کرد که از ‏موضع ابهام می پرسیدند : چرا دیگر از آن مقالات آتشین خبری نیست؟
‏ او نظر کسانی را که فعالیت در زمینه های اجتماعی، مانند حقوق بشر را انفعال تلقی می کنند رد کرده و بر این ‏نکته تاکید می نماید که اگر کمی عمیق تر اندیشه شود، این نوع فعالیت نه تنها عقب نشینی از مواضع گذشته ‏نیست، که افزودن بر دامنه مبارزه نیز می باشد.‏
‏« اگر در گذشته، دامنه بحث حقوق بشر فقط متغیرهای سیاسی،آن هم یکی دو مسئله مشخص بود،اما الآن ‏دامنه اش گسترده تر شده، و طبیعی است هنگامیکه شما، عرصه مبارزه را گسترش دهید، آنوقت تمرکز بر مقوله ‏دولت و ساخت سیاسی در این دامنه وسیع، رنگ می بازد.اگر تا دیروز ما میثاق حقوق بشر را فقط در حوزه مربوط ‏به آزادی بیان می دیدیم،الآن در حقوق مادی مولف و مترجم کتاب هم میبینیم،آیا این یکی از مظاهر بارز نقض ‏حقوق بشر نیست که در یک جامعه ای ارزش اقتصادی فعالیت فکری نویسنده یا مترجم کمتر از ارزش اقتصادی ‏مثلا یک کارگر ساده باشد؟ اگر تا دیروز ما مصداق نقض حقوق بشر را فقط در بدرفتاری با زندانیان سیاسی می ‏دیدیم،امروز، آن را می بینیم،اما نظام غیر دموکراتیک آموزشی کشور را هم بدان می افزاییم.نظام آموزشی که 17 ‏میلیون انسان زیر چرخ دنده های این نظام کهنه، استعدادهای بیشمارشان از بین می رود، نظامی که از آزمونش ‏بگیرید تا روش تدریس معلمانش غیر دموکراتیک است،چه نقض حقوق بشری بزرگتر از اینها؟ »‏
سال سوم دبیرستان، کتاب تاریخی داشتیم که اینک نویسنده اش پیش چشمان ما، از ضعف های بزرگ روش ‏های آموزش همان کتاب می گفت. کتابی که البته خود بدل به جنجالی بزرگ گشت، چرا که از دکتر شریعتی و ‏مهندس بازرگان نیز یادی کرده بود، کیهان آن روزها، باقی را هدف تهمت و افترا قرار می داد که چرا چنین کتابی ‏نگاشته؟ و چرا از این دو انسان، در تاریخ کشورمان، ذکری به میان آورده است. عماالدین باقی سپس به بحثش ‏عمق بیشتری بخشید :‏
‏« اگر تا دیروز، دولت فقط هدف انتقادمان بود،امروز، دولت هست، بعلاوه خودمان و بعلاوه روشنفکران و بعلاوه تمام ‏شرایط اقتصادی، اجتماعی و مهمتر از همه شرایط فرهنگی. اینکه تنها در نگاه تک بعدی و سیاسی به حقوق ‏بشر، و در مقیاس خرد تر آدمی مبارزه کند آیا شجاعانه تر است؟ و یا اینکه دامنه مبارزه را وسیع تر گرداند؟ ما قبلا ‏تحت تاثیر آموزه ها و ساختار دو قطبی تربیت شده بودیم که گویی جز جدال و جنگ و برخورد با حکومت هیچ راهی ‏وجود ندارد! چگونه می شود که ما از صرف مذاکره با آمریکا دفاع می کنیم، اما حاضر نمی شویم با شهروندان ‏بدکردار خودمان که صاحب قدرت هم هستند، با اینها مذاکره کنیم؟ وقتی شما در حوزه فعالیت های مدنی قرار ‏می گیرید، فعالیت های اینچنین، ماهیتا ایجاب می کنند که شما، اهل تعامل باشید نه تقابل و درگیری. ما نمی ‏توانیم انتظار اصلاح مشی طرف مقابل را دشته باشیم بدون اینکه در مشی و ادبیات خودمان بازنگری کنیم.»‏
او سپس به شدت از ادبیات خشن و انقلابی نهادهای داعیه دار حقوق بشر در کشور انتقاد کرده و از عدم تناسب ‏بین لحن و مدعا در این نهادها سخن به میان می آورد :‏
‏« حقوق بشر، مقوله ای است که فرهنگ خاص خودش را داراست که ادبیاتش، ادبیات آرام ، منطقی و اثرگذار ‏است. این ادبیات خشن و انقلابی در جامعه ما هیچ تناسبی با حقوق بشر ندارد و ما برای اینکه بتوانیم گام هایی ‏در این راه برداریم باید در روش و ادبیات خویش بازنگری داشته و روش و گویشی متناسب با اهدافمان انتخاب ‏کنیم.»‏
عماالدین باقی پاسخ بسیاری از سوالات درباره سازگاری اسلام و حقوق بشر را به نوشته های فراوانش در ‏روزنامه ها و سایت شخصی خود ارجاع داد.در این چند ساعت که به او چشم دوخته بودم، آرامش و متانت را در ‏سیمای کسی می دیدم که برای اولین بار قفل سکوت قتل های زنجیره ای را در فضای سنگین و امنیتی آن سال ‏ها گشود. نویسنده مقاله « قصاص و اعدام در اسلام » که سبب ساز تعطیلی روزنامه و محکومیت نویسنده و ‏سردبیر و مدیرمسئول آن گشت اینک از تجارب خود در این سال ها پرده بر می دارد. من تنها روایت گر سخنان او ‏بودم. قضاوت با شماست.‏