دوشنبه 3 بهمن 1384

بيدار كنيد مستيان را

روزنامه اعتماد ملي 3/11/1384
يكم: شاد باش چشم به جهان‌گشودن فرزند ديگري از دامان مادر رنجور دموكراسي لرزان ايران، بهانه‌اي شد براي ‏ترقيم اين سطور. هر روزنامه مستقلي كه پاي بدين سرزمين مي‌گذارد، بيم و اميد و شعف و دلهره را توامان مي‌آورد ‏‏«اين ز اعتماد خندان، وز خوف آن معبس». گمان ما اين است كه «اعتماد ملي» آمده است تا مصداقي براي آزادي ‏بيان باشد و آنرا بيازمايد و بياموزاند و بياموزد و بدين ترتيب اعتمادهاي سوخته را بازآافريني نمايد.‏
نمي‌دانم واضعان اين نام شريف خود به ژرفا و پهناي نامي كه برگزيده‌اند و رسالتي كه با اين نام بردوش كشيده‌اند ‏چسان واقفند و بي شك آگاهاند كه چه هدفي را نشانه گرفته‌اند. «اعتماد» نوشداروي شكاف تاريخي دولت و ملت ‏در ايران است. در شرايطي كه ساختار قطبي شده سياسي در ايران همواره مناسبات مالك و مستاجر و ارباب و رعيت ‏را ميان دولت و ملت فراهم آورده، ديوار بدبيني و بي اعتمادي ميان آنها چنان بوده كه گويي در كمين فرصت‌ها ‏عليه يكديگر نشسته‌اند و به ويژه رفتار جامعه را در برابر قدرتمندان همواره غير قابل پيش‌بيني ساخته است.‏
‏ آنگاه كه سيد محمد خاتمي از فرو ريختن ديوار بي اعتمادي ميان ايران و آمريكا سخن مي‌گفت اما پيش در آمد آن ‏فرو ريختن ديوار تاريخي بي‌اعتمادي ميان دولت و ملت در ايران بود. رهبران ما بارها و بارها از خطر دشمن و ‏تهديدات آنها و قصد برهم زدن و واژگوني نظام جمهوري اسلامي سخن گفته‌اند. اگر باور، يكپارچگي ملي بود اين ‏نگراني‌ها وجهي نداشت. بازسازي «اعتماد» «ملي» يعني اعتماد ميان تمام شهروندان و دولت و ملت به عنوان پيش ‏درآمد بازسازي اعتماد در سطح بين المللي ،كاري است سترگ كه با آزادي بيان بدون تبعيض، يعني كرامت ‏شهروندان تحقق پذير است. دولتي كه آزادي بيان را رعايت نكند و اجازه نقد آزادانه تمام اركان حكومت را ندهد به ‏شهروندان خويش كه به گفته بنيانگذار جمهوري اسلامي ولي نعمت حاكمان و موكلان آنها هستند اهانت روا داشته ‏‏‌است و ديوار بي‌اعتمادي ملي را افراشته‌تر ساخته است.‏
دوم: كار مطبوعاتي، از جنس فلسفه ورزي و گفتارهاي لاهوتي و انتزاعي نيست، گرچه درك فلسفي پشتوانه ذهني ‏شايسته‌اي است اما كار روزنامه، رسيدگي به امور عادي و مادي و روزمره و زيست اجتماعي مردم است. همانجايي ‏كه نقطه تقاطع وظايف حكومت و انتظارات جامعه است و رسانه‌ها را در چالش مي‌افكند.‏
روزنامه نه براي جنگ با قدرت است نه خادم قدرت، روزنامه يك صداي تازه است كه هر روز بايد شنيده شود براي ‏ارباب قدرت و براي مردم. روزنامه فقط ناقد قدرت نيست، بايد ناقد اقشار اجتماعي و رسوم و عادات ناشايست جامعه ‏نيز باشد. روزنامه مجيز قدرت يا ضد قدرت را نمي‌گويد. فقط يك آينه است كه عيب و هنر را صادقانه مي‌نماياند. ‏روزنامه تازه آوردن تحفه‌اي نيست، صداي تازه را نياز است. در زير پوست اين جامعه بزرگ غير قابل پيش‌بيني ، ‏گويي همه در جستجوي راه و جهان و صدايي تازه‌اند اگر آنرا در نيابيم سالوسان و بيگانگان اجابتش مي كنند.‏
‏ سوم: اما مشكل اين جاست كه جمعي خويشتن را معيار آزادي بيان فرض گرفته اند. از اين رو دامنه و دايره ‏فعاليت‌ها و خلاقيت‌ها در عرصه مطبوعات، سينما، كتاب، تئاتر، راديو، تلويزيون و هر چه به نوعي به « بيان» مرتبط ‏شود تنگ مي‌گردد. امروز آمار صدور مجوز براي بيش از 5 هزار كتاب را اعلام مي‌كنند. اين قضيه شبيه آماري است ‏كه در مورد تعداد روزنامه‌ها و مجلات انتشار مي‌يابد اما گفته نمي‌شود فراواني نشريات غير سياسي از قبيل پزشكي، ‏صنعتي، فني، كامپيوتر، شيشه و نساجي و ادبي و اقتصادي و ... چه رقمي از آنان را تشكيل مي‌دهد و از ميان ‏مطبوعات سياسي، اجتماعي چه تعدادي مستقل و منتقد و چه تعدادي وابسته به حكومتند كه در اين صورت جايگاه ‏و فراواني واقعي آنها شناخته شود و آمارهاي غلط انداز عرضه نگردد. بر كسي آشكار نيست كه چه تعداد از ‏كتاب‌هايي كه مجوز نشر دريافت كرده‌اند داراي چه عناويني و مضامين و نويسندگاني هستند اما به قرينه اخبار ‏ديگري مي توان آن را دريافت. تا چند ماه پيش وزارت ارشاد اسلامي بر مبناي مقررات و قوانين رسمي جمهوري ‏اسلامي مجوز كتاب‌هايي را صادر كرده است. كتاب‌هايي كه از دهليز‌ها و صافي‌هاي تنگ اداره مميزي وزارت ارشاد و ‏بر مبناي مقررات خود حكومت عبور كردند. يك نماينده مجلس عضو كميته تحقيق و تفحص از وزارت ارشاد سابق ‏اخيراً اظهار داشته است. كه 6/78 درصد (يعني نزديك به 80درصد) آنها مساله دارند و از ميان 659 عنوان كتاب ‏بررسي شده كه در فاصله زماني تابستان 78 تا تابستان 81 منتشر شده‌اند 504 عنوان از نظر اخلاقي، ديني و ‏انقلابي مشكل‌دار شناخته شده‌اند. (ايران 27/10/84 ص 3 ) معيار اين ادعا و اتهام چيست؟ اگر هر گروهي خود را ‏معيار بگيرد با جابجايي مديران و مسئولان، آزادي بيان همچنان لرزان و دايره آن هر روز تنگ و فراخ مي‌شود و ‏امنيت از آن رخت برمي‌بندد. با چه مناط و ملاك و دليلي فهم محدود فرد يا گروهي حجت قرار مي‌گيرد و حدود ‏آزادي بيان را رقم مي‌زند؟ مرجع تشخيص حدود و معيار هاي آزادي، تجربيات انباشته بشر و خرد جمعي است كه ‏امروزه در اسناد حقوق بشر تبلور يافته و تعيين هر مرجعي جز اين به ورطه استبداد و نقض آزادي بيان مي‌انجامد.‏
چهارم: در جهان امروز «آزادي بيان» و «رعايت حقوق زندانيان» از جمله بزرگترين شاخص‌هاي رعايت حقوق بشر، ‏كرامت شهروندان و توسعه يافتگي است. فقد و غياب آنها يعني شهروندان فاقد كرامت و احترامند و توسعه در محاق ‏است.‏
مشروعيت و سلامت هر نظام سياسي تنها در گرو نرخ مشاركت در انتخابات نيست بلكه تابع ميزان كرامت ‏شهروندان ، آزادي بيان و گردش آزاد اطلاعات است. به هر ميزان كه رسانه‌ها از قيد فرمانبري قدرت آزاد باشند ‏مشروعيت و سلامت حكومت افزايش مي‌يابد. اين آزادي و كرامت نيز تنها در صورتي تحقق مي‌يابد كه همگاني و ‏بدون تبعيض باشد.‏‎]‎‏ برخي مي‌گويند كشور ما داراي بيشترين آزادي بيان است.انها ازادي خويش را قياس گرفته اند ‏و اين ازادي نيست‎[‎‏ آزادي بيان تبعيضي يعني آنانكه صاحب قدرت و مكنت‌اند حتي فراتر از حدود قانوني، از آزادي ‏بيان بهره‌مندند. آنان مي توانند «جمهوريت» را انكار ورزند و مدعي‌العموم با تسامح و تساهل بر آن چشم بندد، آنان ‏قادرند به مخالفان و منتقدان خويش دشنام زنند، افترا ببندند، آبرو بريزند و از امنيت كامل برخوردار باشند.‏
ولي اصلاح طلبان و حتي آن دسته كه به قانون اساسي و جمهوري اسلامي وفادارند و قرائت متفاوتي از اين دو دارند ‏در انتخابات به سهولت رد صلاحيت مي شوند، اعتراضات نامزدهاي برجسته رياست جمهوري به انتخابات را رسيدگي ‏نمي‌كنند، احزاب و گروه‌هاي آنان از داشتن روزنامه‌هاي منتقد و تلويزيون محرومند، سايت‌هايشان فيلتر مي‌شود، ‏انتقاد به رييس جمهور نيز از سوي او جرم اعلام مي‌گردد و تلويزيون صباي آقاي كروبي هم تحمل نمي‌شود.‏
اعتماد ملي كه دست‌اندر كارانش امين نظام هستند فرصت ديگري است براي صاحب منصبان كه صداهاي ديگر را ‏بنيوشند و در برابر فشارها و تهديدات داخلي و بين‌المللي گزينه ارتقاي اعتماد ملي را به جاي جنگ و خشونت ‏برگزينند. ايران نيازي به بمب اتم ندارد اگر اعتماد ملي داشته باشد. اعتماد ملي از انرژي هسته‌اي نيز مهم‌تر است. ‏بدون اعتماد ملي هر تهديد خارجي كامياب است و هيچ فناوري كار آمد نيست. پس اعتماد ملي بايد بيدار كند ‏مستيان قدرت را.‏
زين اعتماد نوش كنند انبيا بلا
زيرا كه هيچوقت نترسد ز آتش آب