شنبه 15 بهمن 1384

تماشاگه‌راز

روزنامه اعتماد ملي 15/11/1384
هنگامي كه دوست ارجمندم آقاي فياض زاهد از شوراي سردبيري اعتماد ملي پيشنهاد يادداشتي به ‏مناسبت ايام محرم را داد ذهن نگارنده نخست در قلمروي به پرواز درآمد كه چند سال پيش كتاب ‏‏«جامعه‌شناسي قيام كوفه و امام حسين» از آن تراويده بود اما گمان بردم كه خاطره‌اي از سه ‏محرم در سه زمان گوناگون براي يك جريده مطلوب‌تر از يك گفتار نظري باشد. از اين قله به ‏گذشته بازگشتن و در سه برش تاريخي ايستادن و بدان نظر كردن تماشاگه‌رازي است كه هم از ‏چگونگي و سير تطور اين مناسك و هم از رويكردي جامعه‌شناسانه حكايت مي كند و پيوند و باز ‏تاثير عوامل و موفقيت‌ها يا جغرافياي زمان بر مكان را بر سنت‌ها مي نماياند. اين سه خاطره هر ‏چند كوتاه اما گوياست.‏

محرم و عزاداري، آتش‌پرستي و قمه‌زني
امروز صبح و بعدازظهر (ا شهريور 1366) به حرم حضرت معصومه رفتيم. دسته‌هاي عزاداري به ‏طور متصل مي‌آمدند. در ميان آنها دو حركت خيلي غيرعادي بود كه به عرب‌ها تعلق داشت يكي ‏آتش‌بازي بود آنها كه چند تن با لباس‌هاي سياه و ناتميز علم بزرگي را حمل مي‌كردند كه روي ‏آنها چند ظرف وجود داشت و مشتعل بود. عزاداران گرد آن مي‌چرخيدند و جملاتي به عربي ‏مي‌خواندند. اين كار به اعمال آتش پرستان بيشتر شباهت داشت تا به عزاداري امام حسين. ديگري ‏دسته بزرگي از افراد قمه به دست از خرد تا كلان بود كه كفن‌هاي سفيدي بر تن داشته و با بالا و ‏پايين كردن قمه‌ها، حيدر، حيدر سر داده بودند و با پاي برهنه روي خيابان راه مي‌پيمودند. اساساً ‏اين كارها جلوه خوشي نداشت و مصنوعي مي‌نمود و شباهت كمتري هم به عزاداري داشت. البته ‏رسوم مليت‌ها متفاوت است و چه بسا آنچه ما گمان مي‌كنيم درست نباشد در فرهنگ ديگري ‏درست و مرسوم باشد نظير اينكه عرب‌ها به هنگام ماتم و داغديدگي هلهله‌اي توام با رقص سر ‏مي‌دهند كه در ميان فارسيان اين كار در مراسم عروسي و شادماني رواج دارد و به همين دليل ‏عزاداري آنها براي ما مفهوم نمي‌شود ولي آنچه مهم است اينكه اين تظاهرات و عزاداري مقدمه ‏مراسم قمه زني فرداي عرب‌ها است. پس از اينكه آيت‌الله خميني فتوا به منع اين عمل دادند در قم ‏همه ساله از قمه‌زني جلوگيري مي‌شود و چند سال پيش كه عراقي‌هاي مهاجر بي‌توجه به اين منع ‏دست به اجراي مراسم قمه‌زني زدند نيروي شهرباني با شليك چند تير هوايي اجتماع آنها را از هم ‏پاشيد به گونه‌‌اي كه صدها قمه در گذرخان كه محل مخصوص عرب‌ها است روي زمين ريخته شده ‏بود و مامورين آنها را جمع‌آوري كردند. اما همان‌طور كه حكومت به دليل ضعف‌ها و ناتواني‌ها، در ‏برابر بسياري از ناهنجاري‌هاي اجتماعي عقب نشست ناگزير به عقب‌نشيني در اين مورد نيز خواهد ‏شد زيرا در چنين شرايطي هر رژيمي از ايجاد برخورد مي‌پرهيزد.‏
وظيفه دستگاه‌هاي تبليغي اين است كه به جاي تبليغ عزاداري روي پيام نهضت عاشورا تاكيد و ‏تبليغ ورزند و آن را براي مردم تصوير نمايند. پيامي كه جوهره‌اش سازندگي و ايثار و عدالت ولو به ‏بهاي جان دادن باشد و اين پيام در رگ‌هاي بشريت جريان داشته و دارد و كهنه شدني نيست و ‏بشريت همواره به آن نيازمند است.‏
امسال فيلمي به نام روايت عشق در مورد حماسه حسيني ساخته شده بود كه اندكي توانسته بود ‏اين پيام را برساند. بهترين عمل، تداوم و توسعه اين كارها است نه راه انداختن تبليغات. البته ‏تبليغات به معناي امروزش تامين‌كننده مقصود نگارنده نيز هست ولي در جامعه ما تبليغات را جار و ‏جنجال و هياهو و هوچي‌گري و تكرار يك حرف مي‌دانند در حالي كه كتاب و فيلم و هنر نيز امروز ‏در استخدام تبليغات است و تبليغ را به يك دانش و فن و هنر بدل ساخته است.‏

مخالفت امام خميني با افراط‌گري در عزاداري محرم
بايد از افراط در تبليغ و نيز رسمي كردن عزاداري‌ها اجتناب كرد. يكبار طرحي براي سازماندهي ‏تظاهرات و عزاداري‌ها تهيه كرده و نزد آيت‌الله خميني برده بودند كه كمي شبيه راهپيمايي‌هاي ‏رسمي بود؛ وي شديداً مخالفت كرده و مي‌گويد بگذاريد مردم هر طور دلشان مي‌خواهد عزاداري ‏كنند و نوحه بخوانند و خودجوش عزا بگيرند.شايد به زعم ايشان دستوري شدن اين موضوع موجب ‏انحطاط آن است ولي بايد مراقب بود اين مناسك گرفتار عوام زدگي هم نشود.‏
در سال گذشته نيز راديو و تلويزيون يكسره نوحه‌خواني و سينه‌زني پخش مي‌‌كردند به طوري كه ‏نوعي دلزدگي ايجاد مي‌‌كرد. سرانجام امام تماس گرفته و به تلويزيون پيام دادند كه اگر تا يك ‏ساعت ديگر اين برنامه‌‌ها قطع نشود مي‌آيم و درب اين سازمان را مي‌بندم. به همين خاطر خيلي ‏عجولانه با حضور آقاي دين پرور و سيدهادي خامنه‌اي و آقاي كلهر كه مصاحبه‌كننده بود ميزگردي ‏تشكيل دادند و در اين ميزگرد درباره نهضت حسين(ع) بحث ‌كردند.‏

نقد سوگواري‌هاي محرم سال 66‏
امروز جمعه 13 شهريور 66 دهم محرم روز عاشورا بود عزاداري از اسرار شيعه و عناصر فرهنگ‌ساز ‏آن است اما امسال حس كردم كه معنويت آن ضعيف بود، عشق و محبت در آن كاسته و تظاهر و ‏ريا افزون‌تر شده بود. تماشاچي‌ها نيز جمعيت قابل ملاحظه‌اي را تشكيل مي‌دادند. آنان به جاي ‏اينكه در بزرگداشت امام حسين شركت كنند آن را تماشا مي‌كردند و معلوم است كه اينها به اين ‏مراسم نه به چشم يك حركت انسانساز و حماسي بلكه به چشم يك حركت نمايشي كه قابليت ‏تماشا دارد مي‌نگرند و هيچ احساسي در خويش و سوزي در دل و شوري در سر ندارند، اما نكته ‏مثبتي كه امسال در راهپيمايي عاشورا وجود داشت اين بود كه در دسته‌هاي عزادار عكس مقامات ‏كشوري و روحاني بسيار بسيار نادر بود. اگر اين مراسم با تصوير و اعتقاد به مقامات در هم آميزد و ‏رنگ دولتي پيدا كند آنگاه دولت ملاك مرزبندي مردم و شركت و عدم شركت مي‌شود و آنهايي كه ‏موافق حكومت هستند در عزاداري‌ها شركت مي جويند و آنها كه موافق نيستند شركت نمي‌كنند. ‏بايد حساب دولت و حاكميت و مقامات را از مذهب مردم جدا كنيم تا معايب كار آنان نيز به ‏حساب مذهب گذاشته نشود.‏

نگاهي ديگر به سوگواري‌هاي محرم
امشب (25/4/1370 مطابق با 4 محرم) به يك هيئت سوگواري رفتيم. دركنار جمعيت به چهره ‏مظلوم مردمي نگاه مي‌كردم كه در اين نقطه جنوب شهر و فقير نشين زير فشار، گرده‌هاشان خم ‏شده و گاه به گناه كشيده شده‌اند، با خود غرق در انديشه بودم و مي‌انديشيدم كه:‏
سوگواري در ايام محرم در سالهاي نخستين پس از شهادت امام حسين و يارانش حركتي اصيل، ‏پرمعنا و هدفدار بود و جوهر ضد ظلم و روح آزاديخواهي داشت. برگزاري مراسم و شركت در آن ‏معيار تمايز افراد و صفوف بود. با گذشت زمانهاي زياد پس از پديد آمدن فرقه‌هاي مذهبي و تسنن ‏و تشيع و تصرف حكومت توسط پيروان مذهب سنت اين سوگواري‌ها جنبه شيعي و بعدها ضد ‏سني پيدا كرد. زمان سپري مي‌شد و فرزندان هر نسلي از كودكي با اين سوگواري آشنا مي‌شدند و ‏كم كم جنبه‌هاي معرفتي و شناختي آن نيز به كناري رفت و بصورت يك عادت درآمد و جنبه ‏تشريفاتي و سپس جنبه تصنعي و تنوعي به خود گرفت. مردم از كارهاي يكنواخت و روزمره ‏خوديش ملول و خسته مي‌شوند و برنامه‌هاي متنوع بخصوص كه دسته جمعي باشد جاذبه پيدا ‏مي‌كند و در جمعي بودن نيز زمينه خود نمائي و تظاهر براي برخي افراد فراهم مي‌شود. براي بعضي ‏جوانان هم به صورت تفريح و براي كودكان بصورت سرگرمي درآمده و البته براي عموم شركت ‏كنندگان نيز حس مذهبي را كه در دوران تربيت آنان بوجود آمده بود و بدان خو گرفته‌اند ارضاء ‏مي كرد. وقتي بصورت يك عادت و تشريفات و تجمل درآمد دكاني هم براي برخي افراد گرديد كه ‏هر كدام بنحوي در آن كاسبي مي‌كردند، پول و سور و ساتي براي برخي يا فراهم آوردن اعتماد ‏براي كساني كه به آن نياز داشتند و مشكلات خود را با آن حل مي كردند و....‏
و بالاخره آنچه در آغاز معنا داشت، مسخ شد و معناي ديگري پيدا كرد.‏
اصلاح و احياي اين رسومات براي آنانكه انديشه اصلاح و انگيزه زندگي و مبارزه دارند يك عمل ‏صالح است. اصلاح و احياي سنت شيعي سوگواري بدين است كه انحصار در آن از بين برود. ‏سوگواري تاسوعا و عاشورا جنبه كاملا شخصي بخود گرفته و يكسره ستايش شخص امام حسين ‏است. تقدس امام حسين بخاطر انتخاب او و راه اوست و اگر جز اين بود با ساير مردمان فرقي ‏نداشت، پس هنگامي كه راه او به شخصيت‌اش تقدس و احترام بخشيده بايد براي هر كس كه اين ‏راه را پيمود چنين حرمتي را شايسته شمرد. در تاريخ مبارزات و كوشش‌هاي بشريت نمونه‌هاي ‏فراواني از مردان بزرگ و ايثارگر و پاكباخته وجود دارند كه هر كدام كم و بيش همين راه را رفته‌اند ‏و همانطور كه روزهايي را ويژه كارگران جهان و يا روز جهاني زن قرار داده اند و آنرا بين‌المللي ‏كرده‌اند و بجاي منحصر كردن به يك كارگر نامور يا يك گروه كارگر يا كارگران يك كشور آنرا روز ‏جهاني كارگر، اعم از كارگران در حيات و ممات قرار داده‌اند و از آنان تجليل مي‌كنند، تاسوعا و ‏عاشورا و ايام محرم نيز شايسته است كه روز تجليل از همه شهدا و پاكباختگان بشريت باشد و ‏منافاتي ندارد كه چنين روزي به بهانه نام و ياد حسين (ع) مقرر شود بدينسان اين مراسم و ‏سوگواري ها از صورت فرقه‌اي و محدود برون آمده و به نهضتي ضد ظلم و آزادي‌خواهانه در مي‌آيد ‏يعني همان جوهر‌ه‌اي كه عزاداري‌هاي محرم در سالهاي نخستين خود داشت.‏