یکشنبه 21 اسفند 1384

پيشنهادي‌ براي‌ نامگذاري‌ روز جهاني‌ دفاع‌ از حقوق‌ زندانيان‌ ؛ انتخاب‌ بهترين‌ زندانبان‌ دنيا

روزنامه اعتماد ملي 20/12/1384
سولماز شريف‌ - »زندان‌ بابا پارك‌ ندارد، پارك‌ ما بابا ندارد.«
دور تا دور ديوارهاي‌ اتاق‌ پر از تابلوهايي‌ است‌ كه‌ بر روي‌ طرح‌ها جملاتي‌ نقش‌ بسته‌ است‌. اين‌ طرح‌ها و حرف‌ها همگي‌ معناي‌ عميقي‌ را در دل‌ دارند كه‌ همسو و هم‌مسير با هدف‌ فعاليتي‌ است‌ كه‌ در آن‌ اتاق‌ انجام‌ مي‌شود.
جملاتي‌ چون‌ »هنوز كسي‌ شما را دوست‌ دارد« و يا »براي‌ هيچ‌ آرزوهايم‌ قفلي‌ نيست‌« آن‌ اتاق‌، به‌ رئيس‌ انجمن‌ دفاع‌ از حقوق‌ زندانيان‌ يعني‌ عمادالدين‌ باقي‌ اختصاص‌ دارد. انجمن‌هاي‌ غيردولتي‌ كه‌ دو سال‌ و نيم‌ قدمت‌ طول‌ عمرش‌ است‌. باقي‌ امسال‌ در مراسم‌ دريافت‌ مدال‌ حقوق‌ بشر كميسيون‌ ملي‌ حقوق‌ بشر فرانسه‌ پيشنهاد اختصاص‌ دادن‌ روزي‌ را به‌ نام‌ روز جهاني‌ براي‌ دفاع‌ از حقوق‌ زندانيان‌ داده‌ است‌ تا در آن‌ روز هدف‌هايي‌ معين‌ و مشخا به‌ مرحله‌ اجرا درآيد.
در متن‌ طرح‌ پيشنهادي‌ نامگذاري‌ روز جهاني‌ حقوق‌ زندانيان‌ به‌ نكته‌ قابل‌ توجهي‌ اشاره‌ شده‌ است‌ كه‌ همان‌ اعطاي‌ جايزه‌ به‌ بهترين‌ زندانبان‌ است‌. در متن‌ اين‌ طرح‌ كه‌ روز اعطاي‌ جايزه‌ سالانه‌ فعال‌ حقوق‌ بشر در فرانسه‌ به‌ همسر باقي‌ به‌ نمايندگي‌ از طرف‌ باقي‌ داده‌ شد، آمده‌ است‌: ما در حال‌ حاضر شاهد روزها و مناسبت‌هاي‌ ملي‌ يا جهاني‌ مانند روز جهاني‌ حقوق‌ بشر، روز جهاني‌ كارگر، روز جهاني‌ آزادي‌ مطبوعات‌، روز جهاني‌ مبارزه‌ با ايدز، روز جهاني‌ مبارزه‌ با اعدام‌ و حتي‌ روز جهاني‌ توالت‌ هستيم‌. اين‌ در حالي‌ است‌ كه‌ پديده‌ زندان‌ كه‌ قدمتي‌ ديرينه‌تر از بسياري‌ موارد ديگر دارد و مشكلي‌ انساني‌ است‌ و نحوه‌ برخورد با زنداني‌ از مظاهر و شاخاهاي‌ آشكار رعايت‌ يا نقض‌ حقوق‌ بشر است‌ و همه‌ جوامع‌ با آن‌ سروكار دارند، اما روزي‌ جهاني‌ بدين‌ نام‌ مقرر نشده‌ است‌.
تعيين‌ چنين‌ روزي‌ البته‌ بايد كارشناسانه‌ و داراي‌ دلايل‌ موجهي‌ براي‌ روز مقرر شده‌ باشد. من‌ روز پنج‌ مارس‌ )برابر با 15 اسفند شمسي‌( را براي‌ اين‌ منظور پيشنهاد مي‌كنم‌ و دلايلي‌ براي‌ انتخاب‌ اين‌ مناسبت‌ دارم‌ كه‌ در اين‌ فرصت‌ كوتاه‌ امكان‌ بيان‌ آن‌ نيست‌ و به‌ صورت‌ جداگانه‌اي‌ انتشار خواهم‌ داد. برخي‌ فوايد روز جهاني‌ دفاع‌ از حقوق‌ زنداني‌ از اين‌ قرار است‌:
1- متمركزكردن‌ توجه‌ رسانه‌ها و افكار عمومي‌ و اوج‌دادن‌ آن‌ در روز معيني‌ از سال‌ به‌ موضوع‌ زنداني‌ و زندان‌ در حالي‌ كه‌ اكنون‌ چنين‌ اتفاقي‌ رخ‌ نمي‌دهد.
2- تجربه‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ هر سامان‌ و رسانه‌اي‌ اگر موضوع‌ كاري‌ خاص‌ را محور عمل‌ خود قرار دهد، تمام‌ امكانات‌ و توانايي‌هاي‌ آن‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ هدف‌ معين‌ در روز معين‌ به‌ تحرك‌ درمي‌آيد.
3- مي‌توان‌ در روز جهاني‌ حقوق‌ زنداني‌ براي‌ بهترين‌ كتاب‌هايي‌ كه‌ در اين‌ زمينه‌ نوشته‌ شده‌، بهترين‌ فيلم‌هاي‌ ساخته‌ شده‌، فعال‌ترين‌ افراد و يا نهادها درباره‌ حقوق‌ زنداني‌، روزنامه‌ يا رسانه‌اي‌ كه‌ بيشتر و موؤرتر در طرح‌ مسائل‌ زندان‌ و زنداني‌ فعاليت‌ كرده‌اند و... هدايا، تقديرنامه‌ها، لوح‌ يا مدالي‌ در نظر گرفت‌.
4- از آنجا كه‌ هدف‌ ما تضمين‌ حقوق‌ زندانيان‌ است‌ و آنكه‌ بيش‌ از همه‌ در تماس‌ با زنداني‌ قرار دارد و بايد اين‌ حقوق‌ را رعايت‌ كنند زندانبان‌ است‌، بايد آنها را هدف‌ گرفت‌. تهديد، توبيخ‌ و سرزنش‌ و مجازات‌ زندانبان‌ و به‌ عبارت‌ ديگر برخورد سلبي‌كردن‌ به‌ تنهايي‌ نمي‌تواند موجب‌ شود كه‌ زندانبان‌، حقوق‌ زنداني‌ را رعايت‌ كند. تبليغ‌ حقوق‌ بشر و حقوق‌ زنداني‌ هم‌ نشان‌ داده‌ است‌ كه‌ به‌ تنهايي‌ ضامن‌ آن‌ نبوده‌ است‌. زندانبان‌ به‌عنوان‌ موؤرترين‌ و اصلي‌ترين‌ عامل‌ رعايت‌ حقوق‌ زنداني‌ بايد مورد توجه‌ قرار گيرد و بايد با برخوردهاي‌ ايجابي‌ و تشويقي‌ آنها را به‌ اين‌ كار واداشت‌. بنابراين‌ معرفي‌ بهترين‌ زندانباني‌ كه‌ بنا بر گزارش‌هاي‌ زندانيان‌ و نهادها و فعالان‌ حقوق‌ بشري‌ بهتر و بيشتر به‌ رعايت‌ حقوق‌ زندانيان‌ و كرامت‌ انساني‌ آنها توجه‌ داشته‌ است‌ و اهداي‌ جايزه‌ به‌ آنها مي‌تواند يكي‌ از اقدامات‌ مفيد در روز جهاني‌ حقوق‌ زنداني‌ باشد و رقابت‌ سازنده‌اي‌ در ميان‌ زندانبانان‌ براي‌ رعايت‌ حقوق‌ زندانيان‌ ايجاد كند.
5- يكي‌ از مزاياي‌ طرح‌ فوق‌ اين‌ است‌ كه‌ حتي‌ در كشورهاي‌ متهم‌ به‌ نقض‌ حقوق‌ بشر و نيز در جهان‌ سوم‌ چنين‌ پيشنهادي‌ با استقبال‌ دولت‌ها و ملت‌ها روبرو خواهد شد، زيرا دولت‌ها با تشويق‌ زندانباناني‌ كه‌ حقوق‌ زندانيان‌ را رعايت‌ مي‌كنند، مخالفت‌ نخواهند كرد و جايزه‌ نه‌ به‌ مخالف‌ حكومت‌ كه‌ به‌ يكي‌ از كارمندان‌ حكومت‌ داده‌ مي‌شود و مخالفان‌ حكومت‌ها نيز از اينكه‌ زندانبانان‌ حقوقشان‌ را رعايت‌ كنند، استقبال‌ مي‌نمايند. دقيقا به‌ همين‌ دليل‌ است‌ كه‌ به‌ محض‌ اعلام‌ اين‌ ايده‌ به‌ صورت‌ خيلي‌ سربسته‌ و كوتاه‌ در ايران‌ برخي‌ از زندانيان‌ سياسي‌ كه‌ داراي‌ محكوميت‌هاي‌ سنگين‌ هستند با من‌ تماس‌ گرفته‌ و ضمن‌ تقدير از اين‌ پيشنهاد زندانبان‌هايي‌ را براي‌ مورد تشويق‌ قرارگرفتن‌ نامزد كردند.
6- در اين‌ روز سازمان‌هاي‌ جهاني‌ حقوق‌ بشر و انجمن‌هاي‌ غيردولتي‌ و مطبوعات‌ براي‌ ارائه‌ گزارش‌ از وضع‌ داخلي‌ زندان‌ها بسيج‌ مي‌شوند و موارد نقض‌ حقوق‌ بشر را وسيعا بيان‌ مي‌كنند و به‌ اين‌ وسيله‌ كنترل‌ و فشاري‌ را براي‌ رعايت‌ حقوق‌ زندانيان‌ ايجاد مي‌نمايند. اميد است‌ با بررسي‌ اين‌ پيشنهاد و موافقت‌ با آن‌ و اعلام‌ اين‌ روز جهاني‌ به‌ وسيله‌ چند سازمان‌ معتبر حقوق‌ بشري‌ بتوانيم‌ گامي‌ مفيد در راه‌ دفاع‌ از كرامت‌ انساني‌ برداريم‌.«
عمادالدين‌ باقي‌ درخصوص‌ انگيزه‌ پيشنهاد چنين‌ طرحي‌ مي‌ گويد: »وقتي‌ براي‌ جايزه‌ موردنظر انتخاب‌ شدم‌، مي‌دانستم‌ بايد براي‌ دريافت‌ آن‌ روي‌ سن‌ سخنراني‌ كنم‌. در اين‌ موقعيت‌ در حالي‌ كه‌ همگان‌ انتظار داشتند از نقض‌ حقوق‌ بشر بگويم‌، اما ايده‌ خودم‌ اين‌ بود كه‌ در اين‌ زمان‌ اگر هر حرفي‌ در مورد نقض‌ حقوق‌ بشر بر زبان‌ مي‌راندم‌، با توجه‌ به‌ بحراني‌ شدن‌ و بلكه‌ خصمانه‌ شدن‌ روابط‌ ايران‌ و اروپا از جمله‌ فرانسه‌ حالت‌ سياسي‌ به‌ خود مي‌گرفت‌.
در نتيجه‌ تصميم‌ گرفتم‌ كاري‌ كنم‌ كه‌ ارزش‌ بيشتري‌ داشته‌ باشد. از قضا با استقبال‌ خوبي‌ هم‌ روبرو شد، بيشتر از زماني‌ كه‌ مي‌توانستم‌ از نقض‌ حقوق‌ بشر بگويم‌. اين‌ پيشنهاد يك‌ كار اساسي‌ براي‌ حل‌ معضل‌ زندانيان‌ است‌، مشكلي‌ كه‌ همه‌ جهان‌ با آن‌ دست‌ به‌ گريبان‌ هستند. با تعيين‌ يك‌ روز معين‌ براي‌ زندان‌ و زنداني‌، كليه‌ امكانات‌ موجود اعم‌ از رسانه‌اي‌، تبليغي‌، فرهنگي‌ و مادي‌ به‌ خدمت‌ اين‌ هدف‌ گرفته‌ مي‌شوند و براي‌ حل‌ اين‌ معضل‌ به‌ حركت‌ درمي‌آيند. بهترين‌ روش‌ براي‌ حساس‌كردن‌ افكار عمومي‌ دنيا به‌ اين‌ سمت‌ است‌ كه‌ رسانه‌ها يك‌ توجيه‌ و دليل‌ پيدا مي‌كنند تا به‌ موضوع‌ بپردازند و از قافله‌ جهاني‌ عقب‌ نمانند.«
وي‌ افزود: »مهمترين‌ حسن‌ ارائه‌ اين‌ پيشنهاد از سوي‌ انجمن‌ دفاع‌ از حقوق‌ زندانيان‌ اين‌ است‌ كه‌ اكثر مناسبت‌هايي‌ از اين‌ دست‌، غربي‌ هستند و مقوله‌ حقوق‌ بشر را يك‌ پديده‌ غربي‌ جلوه‌ مي‌دهند و براي‌ اولين‌ بار اگر اين‌ مناسبت‌ تثبيت‌ شود صداي‌ حقوق‌ بشر از طرف‌ شرق‌ و كشورهاي‌ شرقي‌ خصوصا ايران‌ به‌ گوش‌ مي‌رسد. پيشنهاد اين‌ موضوع‌ تنها به‌ نامگذاري‌ يك‌ روز منتج‌ نمي‌شود، بلكه‌ در آن‌ روز به‌ بهترين‌ كتاب‌ و فيلم‌ جايزه‌ داده‌ مي‌شود. جالب‌ آن‌ است‌ كه‌ در اين‌ پيشنهاد موردي‌ كه‌ از همه‌ چشمگيرتر شد، اعطاي‌ جايزه‌ به‌ بهترين‌ زندانبان‌ بود. بعد از اعلام‌ اين‌ خبر آقاي‌ طبرزدي‌ با من‌ تماس‌ گرفت‌ و يك‌ زندانبان‌ را معرفي‌ و از ارائه‌ اين‌ پيشنهاد تشكر كرد. چند روز بعدش‌ آقاي‌ باطبي‌ نيز تماس‌ گرفت‌ و همان‌ زندانبان‌ را معرفي‌ كرد. اين‌ دستاورد بزرگي‌ خواهد بود.«
بودجه‌ اين‌ انجمن‌ از طريق‌ كمك‌هاي‌ مردمي‌ و حق‌ عضويت‌ اعضا يعني‌ ماهي‌ پنج‌ هزار تومان‌ است‌. اگرچه‌ سازمان‌هاي‌ بين‌المللي‌ بودجه‌اي‌ را براي‌ انجمن‌هاي‌ غيردولتي‌ در دستور كار دارند، اما انجمن‌ فوق‌ نيز مانند خيلي‌ از انجمن‌هاي‌ غيردولتي‌ ديگر از اين‌ كمك‌ها بهره‌ نمي‌برند، دليلش‌ را باقي‌ مي‌گويد: سازمان‌ ملل‌ بودجه‌ تعريف‌شده‌اي‌ را به‌ بحث‌ انجمن‌هاي‌ غيردولتي‌ اختصاص‌ داده‌ است‌ كه‌ در تهران‌ مستقيما نمي‌توان‌ گرفت‌ و در غالب‌ پروتكل‌هاي‌ وزارت‌ كشور، وزارت‌ امور خارجه‌ و وزارت‌ بهداشت‌ هزينه‌ مي‌شود.
از آنجا هم‌ در قالب‌ پروژه‌هايي‌ بين‌انجمن‌هاي‌ غيردولتي‌ توزيع‌ مي‌شود. پيشنهاد اين‌ پروژه‌ها گاهي‌ از سوي‌ انجمن‌هاست‌، اما بايد مورد موافقت‌ قرار بگيرد كه‌ در خيلي‌ از موارد رد مي‌شود.
طريق‌ ديگر دريافت‌ كمك‌هاي‌ مالي‌ در همه‌ كشورها از كانال‌ سفارتخانه‌هاست‌ كه‌ در قالب‌ امور فرهنگي‌ و ترجمه‌ كتاب‌ هزينه‌ مي‌شود، اما در ايران‌ عمدتا به‌ دليل‌ حساسيت‌هايي‌ كه‌ وجود دارد، از اين‌ منابع‌ صرف‌نظر مي‌كنيم‌.
واقعيت‌ اين‌ است‌ كه‌ همه‌ كشورها از طريق‌ سفارتخانه‌هاي‌ خود كمك‌هاي‌ مالي‌ به‌ سازمان‌ها و نهادهاي‌ دلخواه‌ خويش‌ مي‌كنند. سفارتخانه‌ها و رايزني‌هاي‌ فرهنگي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ نيز در بسياري‌ از كشورها چنين‌ مي‌كنند و هيچ‌ شهروندي‌ بخاطر ارتباط‌ با سفارت‌ ايران‌ و يا دريافت‌ كمك‌ تحت‌ تعقيب‌ قرار نمي‌گيرد. دولت‌هاي‌ غربي‌ نيز نه‌ فقط‌ در ايران‌ بلكه‌ در كل‌ آسيا و آمريكاي‌ لاتين‌ و حتي‌ كشورهاي‌ اروپايي‌ ديگر چنين‌ كمك‌هايي‌ انجام‌ مي‌دهند و اساسا يكي‌ از شاخاهاي‌ موفقيت‌ آنها بيلان‌ كاري‌ است‌ كه‌ در اين‌ زمينه‌ ارائه‌ مي‌دهند. اين‌ كمك‌هاي‌ مالي‌ به‌ يك‌ عبارت‌ حق‌ انجمن‌هاي‌ غيردولتي‌ نيز هست‌ و خصوصا در مورد كشورهاي‌ جهان‌ سوم‌ مي‌توان‌ گفت‌ بخش‌ ناچيزي‌ از منافع‌ حاصل‌ از صدور مواد اوليه‌ يا بازار مصرف‌ آنهاست‌ كه‌ به‌ خودشان‌ باز مي‌گردد اما بخاطر بدبيني‌ها و حساسيت‌هاي‌ موجود در ايران‌ و اينكه‌ همه‌ چيز را امنيتي‌ مي‌بينند ما خود را از اين‌ امكان‌ بدون‌ اشكال‌ محروم‌ كرده‌ايم‌. و علاوه‌ بر اين‌ در بعضي‌ افراد يا انجمن‌ها نيز ممكن‌ است‌ ضعف‌هايي‌ وجود داشته‌ باشد و ممكن‌ است‌ شان‌ و استقلال‌ خود را از دست‌ بدهند و از موضع‌ كاملا ملي‌ و انجمن‌هاي‌ غيردولتي‌ با كمك‌هاي‌ سفارتخانه‌ها برخورد نكنند و همين‌ امر نگاه‌ بدبينانه‌ و امنيتي‌ را تشديد كند يا به‌ آنها بهانه‌ بدهد كه‌ علي‌رغم‌ آگاهي‌ به‌ تفاوت‌ شخصيت‌ها و نهادها با استناد به‌ يك‌ مورد احتمالي‌ همه‌ را به‌ يك‌ چوب‌ برانند. البته‌ برخي‌ انجمن‌هاي‌ خاص‌ آزادانه‌ رفت‌ و آمد دارند و هم‌ از دولت‌ ايران‌ و هم‌ سفارتخانه‌ها كمك‌ مي‌گيرند و هيچ‌ كار چشمگيري‌ هم‌ انجام‌ نمي‌دهند. يكي‌ از آسيب‌هاي‌ نهادهاي‌ مدني‌ اين‌ است‌ كه‌ كساني‌ پيدا شده‌اند كه‌ آن‌ را تبديل‌ به‌ بنگاه‌ اقتصادي‌ كرده‌اند. در حالي‌ كه‌ اساسا بايد اين‌ نهادها غيرانتفاعي‌ باشند اما آنها در قالب‌ اين‌ انجمن‌ها كار اقتصادي‌ مي‌كنند و ده‌ها انجمن‌ غيردولتي‌ شريف‌ و فعال‌ را هم‌ در معرض‌ بدگماني‌ ديگران‌ قرار مي‌دهند. از لحاظ‌ كمك‌هاي‌ معنوي‌ - فرهنگي‌ و فكري‌ نيز معتقدم‌ ما خودمان‌ بيشتر به‌ مشكلاتمان‌ آشناييم‌ و بهتر مي‌توانيم‌ حلشان‌ كنيم‌. در واقع‌ اگر موردي‌ در ايران‌ پيش‌ آيد، ما با سازمان‌هاي‌ حقوق‌ بشري‌ مشاوره‌ و همفكري‌ مي‌كنيم‌.
عمادالدين‌ باقي‌ درخصوص‌ انگيزه‌اش‌ براي‌ راه‌اندازي‌ اين‌ انجمن‌ گفت‌: »زماني‌ كه‌ پيشنهاد تاسيس‌ اين‌ انجمن‌ را دادم‌، خيلي‌ها مي‌گفتند پا نخواهد گرفت‌ و به‌ سرانجامي‌ نخواهد رسيد، اما من‌ معتقد بودم‌ بايد وارد ميدان‌ شد. قطعا مشكلاتي‌ هم‌ خواهد داشت‌ كه‌ بايد با آنان‌ مقابله‌ كرد، اگر به‌ نتيجه‌ نرسيد، آن‌ وقت‌ مي‌توان‌ گفت‌ ما كاري‌ را كه‌ بايد، انجام‌ داديم‌، اما نشد. نه‌ اينكه‌ هيچ‌ حركتي‌ انجام‌ نداد، بعد توقع‌ داشت‌ همه‌ چيز حل‌ شود. فعلا هم‌ كه‌ انجمن‌ خوب‌ كار مي‌كند و توانسته‌ با تعامل‌، بسياري‌ از مشكلات‌ را حل‌ كند. خيلي‌ها اين‌ را انفعال‌ مي‌دانند و بعد از آزادشدن‌ از زندان‌ مرا متهم‌ به‌ اين‌ خصلت‌ مي‌كنند، اما من‌ قبلا هم‌ همانگونه‌ كه‌ در كتاب‌هاي‌ موجودم‌ نيز وجود دارد و مستند هست‌، بحث‌هاي‌ گسترده‌اي‌ در زمينه‌ جامعه‌ مدني‌ و كار در حوزه‌ اجتماعي‌ انجام‌ داده‌ام‌.
به‌ نظر من‌ كليه‌ مردم‌ بايد تلاش‌ كنند تا اول‌ اخلاق‌ انجمن‌هاي‌ غيردولتي‌ داري‌ در كشور نهادينه‌ شود. منيت‌ها را بايد حذف‌ كرد. همين‌ خصلت‌ها باعث‌ مي‌شود هدف‌ اصلي‌ در نطفه‌ خفه‌ و متلاشي‌ شود. آمار داريم‌ كه‌ در دو سال‌ اخير بيش‌ از 10 هزار مجوز انجمن‌هاي‌ غيردولتي‌ صادر شده‌ است‌،اما چه‌ تعدادي‌ از آنان‌ به‌ جد راه‌اندازي‌ شده‌ و فعاليت‌ مي‌كنند و مهم‌تر از همه‌ مثمرؤمر هستند«.
رئيس‌ انجمن‌ دفاع‌ از حقوق‌ زندانيان‌ از تعبير بعضي‌ از مردم‌ ناآشنا به‌ هدف‌ انجمن‌ آگاه‌ است‌ كه‌ مي‌گويند در آنجا از جنايتكاران‌ و مجرمين‌ حمايت‌ مي‌شود، اما معتقد است‌: »هم‌ آنها درست‌ مي‌گويند و هم‌ ما. نبايد از مجرم‌ و جاني‌ حمايت‌ كرد، اما نبايد حقوقشان‌ را نيز ناديده‌ گرفت‌. در اصل‌ 32 قانون‌ اساسي‌ نيز آمده‌ است‌: »هتك‌ حرمت‌ و حيثيت‌ كسي‌ كه‌ به‌ حكم‌ قانون‌ بازداشت‌ و زنداني‌ شده‌ است‌، ممنوع‌ است‌ و مرتكب‌ مجازات‌ مي‌شود.«
حتي‌ كساني‌ كه‌ حبس‌ سنگين‌ دارند و يا به‌ اعدام‌ محكوم‌ شده‌اند نيز به‌ قدر كافي‌ دارند مجازاتشان‌ را مي‌گذرانند و دوره‌ آن‌ را تحمل‌ مي‌كنند، اما اين‌ بدان‌ معنا نيست‌ كه‌ مجبورند توهين‌ و تحقير را هم‌ تحمل‌ كنند و يا از لحاظ‌ غذا، بهداشت‌ و درمان‌ در مضيقه‌ قرار گيرند. چنين‌ مجازاتي‌ غيرانساني‌ است‌. مردم‌ بايد با منطق‌ و درك‌ موقعيت‌ قضاوت‌ كنند كه‌ اگر خودشان‌ به‌ هر دليلي‌ دچار حوادؤي‌ از اين‌ دست‌ شدند و مجرم‌ به‌ حساب‌ آمدند، توقع‌ چه‌ رفتاري‌ را داشتند. خيلي‌ از مجرمان‌ كه‌ جاني‌ بالفطره‌ نيستند، در نزاعي‌ يا تصادفي‌ دچار حادؤه‌ و قتل‌ مي‌شوند و يا تحت‌ فشار دست‌ به‌ دزدي‌ مي‌زنند. اگر هركدام‌ از افراد خود يا خانواده‌شان‌ را در آن‌ موقعيت‌ مجسم‌ كنند، توقع‌ ندارند كه‌ حقوقشان‌ پايمال‌ شود.«
وي‌ در مورد طرق‌ اطلاع‌رساني‌ مردم‌ از نحوه‌ مراجعه‌ به‌ انجمن‌ گفت‌: »در نشريات‌ مطالبي‌ و آگهي‌هايي‌ درج‌ مي‌شود كه‌ خانواده‌ها را مطلع‌ مي‌سازد. بعضي‌ از خبرها نيز كه‌ در مطبوعات‌ كار مي‌شود، اعضاي‌ انجمن‌ به‌ دنبال‌ آنها براي‌ رفع‌ مشكلاتشان‌ مراجعه‌ مي‌كنند و مواردي‌ نيز وجود داشته‌ كه‌ همبند آزادشده‌ يا به‌ مرخصي‌ آمده‌ موردي‌ را از درون‌ زندان‌ اطلاع‌ مي‌دهد. بيشتر از اين‌ هم‌ خود ما نيز توقع‌ نداريم‌ زياد شود، چرا كه‌ هم‌ دو سال‌ و نيم‌ بيشتر از فعاليتمان‌ نگذشته‌ و هم‌ اينكه‌ به‌ تعداد كافي‌ نيروي‌ داوطلب‌ نداريم‌. اگر ميزان‌ متقاضيان‌ زياد شود، قادر به‌ پاسخگويي‌ آنان‌ نخواهيم‌ بود. مگر آنكه‌ نيروهاي‌ داوطلب‌ براي‌ كمك‌ به‌ ما، مردم‌ و خودشان‌ به‌ عضويت‌ انجمن‌ها درآيند.«