شنبه 30 تیر 1386

سه خبر از لحظه هاي انتظار يك اعدام

سايت نوروز27تير1386
عماد الدین باقی : می خواهیم جلوی یک سیل را با بیل بگیریم
نوروز - میرا قربانی فر: سحرگاه 27 تیرماه 86 بسیاری از فعالین حقوق بشر و مخالفین جکم اعدام در حالی آخرین تلاشهایشان را انجام می دادند که سینا پایمرد در زندان اوین در انتظار حکم اعدام به سر می برد .یکی از اشخاصی که در مقابل زندان اوین حاضر شد "عماد دالین باقی " بود . مصاحبه کوتاه زیر در مقابل درب زندان اوین و در میان آخرین تلاشها برای رضایت از خانواده مقتول اتفاق افتاده است.
- آقای باقی با خانواده سینا پایمرد واساسآ با این مورد چطور آشناشدید؟
پدر ایشون از سال گذشته به من مراجعه کرده بودند و تشکیل پرونده داده بودند و با توجه به اتفاقات روی داده و همچنین مسائلی که در هنگام حکم اعدام روی داد مسآله رو حل شده می دانستیم که متآسفانه این مورد اتفاق نیافتاد و البته ما هم باید از یک یا دو ماه پیش بیشتر پیگیری می کردیم.
من هم از دیروز که خبر به من رسید تماس داشتم با مسولین قوه قضاییه و همینطور با خانواده مقتول و البته باید تشکر کنم از نماینده شهرستان آستانه در مجلس ششم آقاي صالح که بسیار تلاش کردند برای تماس با خانواده مقتول و البته همین طور با خانواده سینا هم تماسهایی داشتیم برای تهیه پول و همین طور خیلی از مسولین قوه قضاییه که قرار شده همکاریهایی داشته باشند با ما.
- با توجه به اینکه ایران به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته آیا در مورد نگهداری کودک و حتی حکم اعدام برای آنان توجیه قانونی وجود دارد؟
ما الان دقیقآ در این شرایط هستیم که گویی بخواهیم جلوی یک سیل را با بیل بگیریم و ما به نیروهایی بسیار بیش از آنچه اکنون برای حذف این قانون تلاش می کنند نيازمند هستیم . شما الان به وضعی که همین جاست نگاه کنید این حکم های اعدام که وجود دارد چه برای آنان که طبق معیارهای جهانی وقتی کودک بودند مرتکب جرم شده اند و چه آنهای دیگر . ببینید ما باید اصلآ به اصل اعدام به دیده تردید نگاه کنیم و در واقع نگاهمان به اعدام تغییر کند باید به دنبال جایگزینی با منطق درون دینی به دنبال جایگزینی برای قصاص باشیم و حالا در مورد اعدامهای مرتکبین زیر 18 سال این مسآله با تآکید بیشتری بیان می شود.در واقع باید این کودکان زیر 18 سال را از ورای مسآله مجرمیت به شکل عام کلمه اش ببینیم .
- برای جایگزین حکم اعدام چه پیشنهاد را بهترمی دانید ؟
ببینید از بین 198 کشور تا کنون 128 کشور مجازات اعدام را لغو کرده اند و در این میان کشورهای اسلامی نیز وجود دارند که اخرین آنها کشور تاجیکستان بوده است و با توجه به شرع اسلام و اینکه اصلآ در خود قرآن بر مسآله دیه تآکید شده است می توان کاملآ از مجازات جایگزین استفاده کرد که یکی از آنها جریمه مالی می باشد . به هرحال این ارزوی ماست که ایران هم در مورد مجازات اعدام به آن 128 کشور بپیوندد .
http://norooznews.ir/news/2259.php
------------------------------------------------------------------
«سينا» به زودي آزاد مي‌شود
بشنو از ني چون حكايت مي‌كند

روزنامه سرمايه شماره509پنجشنبه28تير1386

سرمايه_ ايمان پاك‌نهاد- «كل مبلغي كه خانواده مقتول طلب كرده بودند، آماده شده و سينا آزاد خواهد شد.»
اين را نسرين ستوده، وكيل دادگستري كه وكالت سينا پايمرد را به عهده گرفته است، مي‌گويد.
سينا پايمرد در 16 سالگي مرتكب قتلي شد كه موجب شد حكم قصاص برايش صادر شود. اين حكم 27 تيرماه سال گذشته به مدت يك‌سال به تعويق افتاده بود.
يك‌سال گذشت و موعد اجراي حكم قصاص فرا رسيد. قرار بود «سيناي ني‌نواز» كه روزگاري نواي سازش دل خانواده‌اي را به چنگ گرفته و رضايت خانوادهء مقتولي را فراهم كرده بود، در سحرگاه چهارشنبه (ديروز) اعدام شود.
خانوادهء سينا به همراه جمعي از فعالان حقوق بشر جلوي زندان اوين ايستاده‌اند تا آخرين تلاش‌ها را براي جلب رضايت اولياي دم انجام دهند. ساعت از نيمه شب هم گذشته است.
خبر مي‌رسد كه نامه‌اي از طرف معاونت دادستاني به رياست زندان اوين مبني بر توقف حكم اعدام سينا ارسال شده است.
از مسوولان زندان صحت اين خبر پرسيده شد: آن‌ها جواب دادند، «نه، چنين دستوري براي ما ارسال نشده است.»
مهتاب كرامتي هم به عنوان سفير يونيسف براي مذاكره و لابي آمده بود اما با اين وجود او را به داخل زندان راه نمي‌دهند; ساعت از دو بامداد گذشته و از شب هنوز مانده دودانگي.عمادالدين باقي، دبير انجمن حمايت از حقوق زندانيان همراه با همسرش از راه مي‌رسند تا شايد بتوانند رضايت اولياي دم را جلب كنند.
خانوادهء مقتول 150 ميليون تومان درخواست كرده‌اند تا رضايت بدهند.
پدر سينا كه از يك طرف مراقب حال نزار همسرش است و از سويي ديگر به فكر جلب رضايت خانوادهء مقتول، توانسته است تنها 70 ميليون از كل مبلغ را تهيه كند.
قرار بود اولياي دم ساعت سه بيايند تا شايد بتوان در يك ساعت باقي مانده رضايت‌شان را جلب كرد اما آن‌ها يك ربع مانده به چهار صبح از راه مي‌رسند. حالت و قيافه آن‌ها به صورتي است كه مي‌توان حدس زد حاضر به دادن رضايت نيستند.
كمالي، همسر عمادالدين باقي اصرار مي‌كند تا با اولياي دم حرف بزند:«نمي‌خواهم رضايت شما را جلب كنم، فقط اجازه دهيد پنج دقيقه با شما حرف بزنم.» چند دقيقه‌اي بيش‌تر به زمان اجراي حكم باقي‌نمانده است.
مادر سينا بيهوش شده است، يكي از سربازان زندان بيرون مي‌آيد، صداي ضجه‌هاي حاضران به گوش مي‌رسد:«يك نفر كه آدم مي‌كشد، مي‌تواند به همان راحتي كشته شود; چرا ...»
سرباز زندان رو به جمع خبر ويژه‌اي را اعلام مي‌كند: «حكم تا 10 روز اجرا نخواهد شد.» نور آفتاب به ديوارهاي كهنهء زندان اوين مي‌تابد.
محبوبه رمضاني كه صداي ني سينا را شنيده بود و براي عدم اجراي حكم قاتل برادرش رضايت داده بود هم در جمع ديده مي‌شود.
چقدر فاصله‌ها كم شده است، دقايقي پيش گريهء ناراحتي و حالا اشك شوق...
پدر سينا به گفتهء خودش، همه زندگي‌اش را فروخته و 70 ميليون تومان تهيه كرده است.
مشكل اصلي رفع و دغدغه‌اي جديد به ميان مي‌آيد: «80 ميليون باقي مانده بايد تهيه شود.»
نسرين ستوده، علت تعويق حكم را دستور دادستاني مي‌داند:«دستور دادستاني بود كه اجراي حكم متوقف شد و مهلتي از طرف خانوادهء مقتول به ما داده نشد.»
اما تلاش براي تماس با اولياي دم به نتيجه نمي‌رسد، آن‌ها حاضر به حرف زدن نيستند.
نسرين ستوده در برابر اين پرسش كه «مبلغ باقي مانده در اين 10 روز چگونه تهيه خواهد شد؟» با قطعيتي كه در كلامش موج مي‌زند، پاسخ مي‌دهد: «يكي از هموطنان، پس از آگاهي از اين ماجرا با من تماس گرفت و پرداخت 80 ميليون باقي‌مانده را به عهده گرفت.»
رسول گنجي، استاد دانشگاه و ساكن تهران ديروز با وكيل سينا تماس گرفته و اين هزينه را پرداخت كرده است.
ستوده از داشتن چنين هموطناني افتخار مي‌كند: «افتخار مي‌كنم، علاوه بر دكتر گنجي، مبالغ ديگري هم از طرف فعالان حقوق بشر و هموطنانمان پرداخت شده است.»ستوده از اين‌كه مشكل سينا حل شده، خوشحال است اما دغدغهء ديگري ذهن او را مشغول كرده: «قوهء قضاييه نبايد تصميم‌گيري در مورد كودكان را به اولياي دم بسپارد و اين نقص قانون را نشان مي‌دهد.»

وكيل سينا از مراحل اداري و نهايي اين پرونده خبر مي‌دهد: «شنبه كارهاي اداري را انجام مي‌دهيم تا اين پرونده با سرانجامي خوش تمام شود.»

صداي ساز سينا، اين بار بيرون از ديوارهاي بلند زندان به گوش خواهد رسيد...

http://www.sarmayeh.net/webfa/default.aspx?IssueType=1&IssueDate=1386/04/28&Group=50#41596
---------------------------------------------------------
چهارشنبه بیست و هفتم تیر 1386

وارش
روز نویس آسیه امینی

قول و قرار براي كمك مالي به سينا

از ديروز تا به حال افرادي زيادي خواسته اند كه براي آزادي سينا، به او كمك مالي كنند. من ديروز در تماسي با پدر سينا گفتم كه فردي حاضر شده 30 ميليون تومان به ما قرض بدهد تا فعلا جلوي اعدام گرفته شود و بعد بتوانيم در عرض دو هفته و با كمكهاي مردمي اين پول را كه يك ميليون تومان آن هديه و بقيه قرض بود، به ايشان پس بدهيم. (حكايت اين آقا خودش شنيدني است) .
اين ۳۰ ميليون براي اين بود كه فكر كرديم با ۷۰ ميليوني كه پدرش جمع كرده مي شود رضايت گرفت )پدرش يك بار به من گفته بود كه باز اگر صد ميليون تومان داشتم شايد مي شد كاري كرد) ولي ديشب متوجه شديم كه خانواده مقتول، گفته اند كه از ۱۵۰ پايين تر نمي آيند! و رقم مورد نياز ۸۰ است.
به هر حال دوستاني كه ديشب به اتفاق هم، جمع بوديم، همه گفتند اگر مشكل با پول حل شود، حاضرند همگي كمك كنند و كمك جمع كنند.
اما مهم تر از همه اين كه، همين الان كه با خانم ستوده (وكيل سينا)صحبت مي كردم، گفتند كه آقايي در تماس با ايشون گفته اند كه حاضرند به جز اونچه پدر سينا فراهم كرده، بقيه ي پول را يكجا پرداخت كند! امروز كه گذشت و فردا و پس فردا هم دادسرا تعطيل است. بنابراين تصميم گرفتيم كه تا شنبه صبر كنيم. اگر تا شنبه مشكلي پيش نيامد و اين پول واريز شد،‌ اعلام مي كنيم كه نيازي به هيچ پول ديگري نيست. و اگر به هر دليلي مشكلي پيش آمد، آن وقت شماره حساب را وكيل سينا اعلام مي كند.
مي دانم دو روز ما تعطيليم و دو روز بيرون از ايرانيها، ولي چه كنيم؟ هيچ راه ديگري نداريم! نمي شود وقتي چنين قولي داريم، باز شماره حساب اعلام كنيم (اين مسووليت زيادي براي وكيلش به وجود مي آورد.)
اما ماجراي ان ۳۰ ميليون: من دوست ناديده وكيلي داشتم كه چندين بار تلفني قرار گذاشتيم براي صحبت كردن درباره يكي از موكلان محكوم به سنگسار ايشان. اين قرار، هرگز عملي نشد و هربار اتفاقي افتاد و قرار به هم خورد. ديروز كه درگير خبرهاي سينا بود، او زنگ زد و گفت كه نگران شده كه من فكر نكنم اين قرارها هميشه از جانب او به هم خورده. گفتم كه دوست من! دنيا آن قدر نامرادي دارد كه يك قرار به هم خوردن جزء شيرينيهاي آن است. و به طور اتفاقي برايش تعريف كردم كه چه اتفاقي براي سينا افتاده و در مورد پول هم گفتم كه بايد هر چه سريعتر دست به كار شويم. وقتي تلفن ما قطع شد، او براي دوستاني كه با در جايي گرد آمده بودند، ماجراي تلفن من رو تعريف مي كنه و همين كه صحبتش تموم مي شه آقايي كه بر صندلي كنار اونها نشسته بود، بلند مي شه و دو چك پانصدهزارتوماني مي ذاره روي ميز و مي گه: اين يك ميليون اول، بقيه اش هم جمع مي شه! و اون ۲۹ ميليون قرضي رو هم او مي گه كه پرداخت مي كنه. خلاصه اينو نوشتم فقط بگم كه گاهي ما فقط غر مي زنيم از شرايط و اينكه آدمهايي كه بوي انسان بدن چه كم شدن. اين دوست من هم بالاخره قرارمون رو همون ديشب گذاشتيم جلوي اوين.
كم نشدن، شايد ما دنبالشون نبوده ايم. ماجرا فقط به كمكهاي مالي هم مربوط نيست. ديشب اونجا زني بود به اسم محبوبه. محبوبه زني است كه وقتي بار اول سينا رو بردن پاي دار، او هم براي اعدام قاتل برادر جوونش رفته بود. تنها زن بود بين همه اولياء دم و از پدر و مادرش وكالت داشت. به هيچ وجه هم حاضر نشده بود كه رضايت بده. محبوبه مي گه وقتي صداي فلوت سينا بلند شد چنان به هم ريختم كه فكر كردم مگه من مي تونم آدم بكشم؟! اون نه تنها قاتل برادرش رو بخشيد كه بارها و بارها اقدام كرد براي رضايت گرفتن از اولياء دم سينا. حتا براي ديدن اونها به آستانه رفت و ديشب هم نه فقط با اونها كه با خونواده مقتول ديگه اي هم كه براي اجراي حكم اعدام قاتل پسرشون اومده بودن ، با همه وجود تقاضاي رضايت و حتا التماس مي كرد.
خانم كمالي و آقاي باقي هم همين طور. اونها هم نه فقط ديشب كه در چند ماه گذشته خيلي تلاش كردن كه براي سينا رضايت بگيرن( و نيز براي خيليهاي ديگه)مشكل ما كم شدن آدمهايي كه انسان رو رعايت مي كنن نيست. مشكل قانوني هست كه باعث مي شه يكي به التماس و زاري بيفته براي راضي كردن ديگري.در حالي كه در همون نزاع خيابوني براحتي مي شد جاي قاتل و مقتول عوض بشه. هيچ كدوم قاتل حرفه اي و جاني نبود.
پیوست: طبیعی است که تا روز شنبه که وکیل سینا شخصا خبرش را بدهد، من هیچ شماره ای را توصیه نمی کنم.

http://varesh.blogfa.com/post-542.aspx