سه شنبه 4 مرداد 1390صدای شهروندان، گوش مسئولان: پاسخ فاطمه کمالی به جرستاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۰, ساعت ۵:۴۳ متولیان امور بگویند زندانیان و خانواده آنها چگونه باید تظلم خواهیهای خود را بیان کنند؟ قرار بود مطلبی را در مورد نقش رسانه های آزاد مانند جرس در استیفای حقوق زندانیان و خانواده هایشان بنویسم. با کمی تاخیر دوسالگی جرس را تبریک گفته و از توجه آن به وضعیت زندانیان تشکر می کنم. فرصت را غنیمت شمرده و نکته ای را برای منتقدین اطلاع رسانی توسط برخی رسانه ها مطرح می کنم. بارها از زبان مسئولان شنیده ایم که به خانوادها اعتراض می کنند چرا در زمینه وضعیت زندانی شان اطلاع رسانی یا مصاحبه کرده اند و حتی اقدامات تنبیهی مانند محدودیت ملاقات و مرخصی اعمال می کنند و از این زاویه تلاش رسانه هایی چون جرس را دشمنانه می انگارند. من به عنوان همسر کسی که سال ها درگیر زندان بوده است لازم می دانم چند ملاحظه را در این زمینه مطرح نمایم. دوم اینکه هر چه رسیدگی به تظلمات شهروندان از راه های قانونی و قضایی محدودتر می شود اقدام رسانه ای برای دفاع شهروندان از حقوق شان بیشتر می شود. برای مثال برخلاف کسانی که بدرفتاری ها در زندان را گزارش دادند و متهم شدند که قصد جوسازی و بی اعتبار کردن قوه قضاییه را دارند همسرم، عمادالدین باقی، علاوه بر اینکه شخصا کمتر تمایلی برای رسانه ای کردن مسائل خود داشته است برای اتمام حجت تصمیم گرفت به جای رسانه ای کردن برخوردهای بسیار ناشایست به اقدام از طریق قانونی اکتفا کند که اگر نتیجه گرفت به دیگران نشان دهد شاید توسل به شکایت و اقدامات قضایی برای احقاق حق نتیجه بخش تر از رسانه ای کردن آن بوده است و اگر نتیجه ای نگرفت این ادعا را که "چرا به جای رسانه ای کردن تخلفات و رفتارهای نادرست مسیر قانونی را طی نمی کنید" به چالش بکشد و حجتی داشته باشد بر اینکه اگر دیگران مسائل خود را رسانه ای کردند راه دیگری نداشتند و امیدی به رسیدگی از راه های قانونی نبوده است. به همین منظور او روایت مفصلی با جزییات برخوردهایی که در روز اول بازداشت صورت گرفته بود در اوراق دادگستری نوشت و استناداتی ارائه داد که طبق آن تا پیش از رسیدگی به این مساله، محاکمه او جایز نیست اما با گذشت دو سال هیچ اعتنایی به آن نشد در حالی که محاکمه او انجام و حکم صادره هم اجرا شد ولی برخوردکنندگان حتی مواخذه هم نشدند. اگر او اجازه می داد و متن این روایت منتشر می شد تجربه خوبی بود برای نشان دادن اینکه گاهی به دلیل عدم رسیدگی به تظلمات (که نفس عدم رسیدگی از نظر قانون مجازات اسلامی جرم محسوب شده) چاره ای جز رسانه ای کردن وجود نداشته است. بنابراین ما در بسیاری از زمینه ها اطلاع رسانی نکرده ایم و همان مقداری هم که وظیفه خود دانستیم مدیون رسانه هایی چون جرس هستیم. بخصوص وقتی که رسانه های داخل ایران عملا از انعکاس مشکلات فعالان و زندانیان سیاسی و عقیدتی معذور هستند. مسئولان امر بگویند در شرایطی که رسانه های داخلی مجاز نیستند تظلماتی که گفته شد را منعکس کنند مگر راه دیگری جز انتشار آن از طریق سایت ها و رسانه های دیگر وجود دارد. با توجه به اینکه نباید کسی را توصیه به سکوت و انظلام که خلاف شرع است کرد و نمی توان شهروندی را توصیه به امر خلاف شرع نمود، بهتر است بگویند چه باید کرد وقتی رسانه ها دهان بسته اند و مراجع قضایی به اینگونه شکایات رسیدگی نمی کنند؟ با بیان مسائل فوق قصد داشتم ضرورت وجود رسانه هایی چون جرس را نشان دهم که دریچه ای را در این دوران انسداد خبری گشوده و اخبار و مسایل طیف ها ی گوناگون زندانیان را حتی المقدور پوشش داده است تا بتواند صدای شهروندان باشد که شاید ازاین طریق به گوش مسئولان برسد و روز قیامت نتوانند ادعا کنند که ندیدیم و نشنیدیم و معذوریم. |