یکشنبه 19 اردیبهشت 1395

پرسش مجله زنان: «آیا مردان فرا-دست اند؟»

زنان امروز، سال سوم، شماره 17 فروردین و اردیبهشت 1395 ص 92-89
عالم واقع تابع ایده ال های ما نیست
عمادالدین باقی
بخش «افق عمودی» مجله زنان امروز در گفتگو با صاحب نظران و اندیشمندان نام آشنا فصد دارد نگاه آنان را درباره برتری و کهتری زنان و مردان جویا شود. دامنه این پرسش وسیع در نظر گرفته شده تا متخصصان مختلف، هر یک از منظر خود به موضوع نزدیک شوند و استدلال خود را بیان کنند. امید داریمبا استقبال اهل نظر بتوانیم مجموعه ای از دیدگاه های متکثر را در این حوزه معرفی کنیم.
پرسش مجله زنان: «آیا مردان فرا-دست اند؟»

از پرسش ناروشن، پاسخ نادرست بر می خیرد؛ از این روست که گفته اند: «حسن السؤال نصف الجواب».
این پرسش که «آیا مردان فرادست اند؟» اساسا پاسخ آماری بلی و خیر ندارد که بتوان وارد بخش دوم سوال شد. نیز همان بخش نخست پرسش پر از ابهام، ناروشنی و کلیت است. باید تک تک اجزا و کلمات پرسش، روشن باشند. نخست آنکه منظور از فرادست بودن مردان چیست؟ آیا قیمومت است؟ آیا توانایی فیزیکی است یا عقلی؟ مردسالاری است؟
دیگر اینکه سوال در مقام طلب توصیف است یا تجویز؟ به عبارت دیگر آیا از عالم واقع گزارش می طلبد (یعنی بیان آنچه هست) یا از عالم آرمان و ایده آل ها (یعنی پرسش از آنچه باید باشد)؟ اگر در مقام پرسش از عینیت و واقعیت است، منظور از این واقعیت در کدام قلمرو زمانی است؟فرادستی مردان در گذشته مراد است(تاریخ)؟ یا اکنون؟ و کدام قلمرو مکانی، منظور است؟ آیا فرادستی مردان در دنیای امروز غرب یا ایران یا جهان اسلام یا آسیا و....؟ و اگر پرسش از نظریه است، مراد آن فرادستی مردان در آیین اسلام است یا در حقوق بشر یا در نظریه شخص پاسخگو یا ....؟ هر کدام از این پرسش ها مدنظر باشند پاسخ ویژه خود را می طلبند.

از نظر تاریخی:
تاریخ گذشته چه در قلمرو شرق چه در دنیای غرب، علی الاغلب، تاریخ مذکر بوده است اما در ایران باستان زن حرمت بیشتری داشت و الهه پاکی و روشنایی، زن بود. در دوره اسلامی نیز جایگاه زنان در پاره ای از شئون، بهتر بوده است زیرا ارزشی که پیامبر اسلام برای زن قایل شده بود، به رسمیت شناختن استقلال اقتصادی زن در قرآن، تقدس نهاد خانواده، تقدیس منزلت مادر و ارزش های دیگری در فرهنگ سنتی ایرانی و اسلامی وجود داشت و فرودستی زنان، بیشتر ناشی از آداب و عادات و سنت های اختراعی اجتماعی و فرهنگی و گاه، عادات هوسبازانه بود که بر فهم مذهبی و فقهی نیز اثر می گذاشت و دیدگاه های ضد زن و یا تحقیر آمیز نسبت به آنان را شکل می داد. در عین حال عمده زنان حتی از این موضوع آگاه نبودند که از نظر فقهی، چه حقوقی دارند و برای مثال زنان موظف به کار کردن در خانه و حتی شیردادن فرزند نیستند و در مقابل هر خدمتی می توانند اجرت خود را مطالبه کنند مگر اینکه تفاهم کرده باشند. به خاطر تفاوت جایگاه زنان در غرب و شرق بود که جنبش های حقوق زنان از غرب برخاست و پس از دوسده سرکوب و خشونت های خونین علیه اعتراضات زنان، آنان به تدریج موفق به کسب حقوق خویش شدند اما در خطه شرقی، زمینه پذیرش حقوق زنان مساعدتر بود و در کشورهایی مانند ترکیه، ایران، مصر، مالزی و... بدون آن خشونت ها و کشتارها زنان به حقوق تازه ای نایل شدند.

در دنیای غرب:
به گفته‌ سازمان عفو بین‌الملل، امروزه خشونت در خانواده بیش از ابتلا به سرطان و تصادفات جاده‌ای عامل مرگ یا معلولیت جسمانی زنان اروپایی در سنین ۱۶ تا ۴۴ سالگی است. ۳۰ تا ۳۵ درصد زنان آمریکایی مورد آزار جسمی شوهرانشان قرار می‌گیرند و ۱۵ تا ۲۰ درصد آنها به هنگام بارداری نیز مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند و از هر ۱۰ قربانی زن سه نفر توسط شوهر یا سایر مردان کشته شده‌اند. در شیلی ۶۳ درصد زنان مورد آزار جسمی قرار می‌گیرند. در کلمبیا بیش از ۲۰ درصد زنان مورد آزار لفظی و روانی شوهران شان قرا می گیرند. ۶۲ درصد از مقتولان زن در سال ۱۹۸۷ میلادی در کانادا توسط شوهرانشان به قتل رسیده‌اند. در انگلیس از هر ۱۰ زن، هفت نفر در دورة زندگی شغلی دچار آزار جنسی می‌شوند.(رادیو فرانسه و www.nationmaster.com& boxingscene.com& topix.com). به تازگی نیز بی بی سی از رشد 24درصدی خشونت علیه زنان در این کشور خبر داد(بی بی سی، 1 ژانویه 2016) علاوه بر این بر اساس گزارشی که در سال 1392ش، در مجلس اروپا ارائه شد، 23600 نفر زن در اروپا در رابطه با تجارت انسان یا تجارت جنسی، زندگی می کنند که از دوسوم آنان سوء‌استفاده جنسی شده است. بیشتر این افراد از اروپای شرقی با فریب و ترفندهای فریبنده‌ی قاچاقچیان جنسی به غرب کشانده شده‌اند.(سیف، 1392). همچنین در گزارشی که نهاد زنان سازمان ملل سال 2013 ارائه کرد در انگلستان از هر سه زن بین ۱۳ و ۱۷ سال، یکی از آنان تجربه خشونت جنسی از طرف شریک زندگی اش را داشته در حالی که از هر۴ نفر یکی از آنان تجربه خشونت فیزیکی شریک زندگی اش را داشته است(Rashida Manjoo, 31 March 2014). به همین دلیل خانم رشیدا مانجو که در سال ۲۰۰۹ به عنوان کارشناس مستقل و گزارشگر ویژه سازمان ملل بوسیله شورای حقوق بشر مشغول به کار گردید در۳۱ مارچ ماموریت دو هفته ای خود را آغاز کرد. ماموریت او بررسی دلایل ارتکاب خشونت در خانواده و اجتماعات بود. او به دعوت دولت انگلیس برای بررسی دلایل نقض حقوق بشر در این زمینه به این کشور رفت. خشونت خانگی و جنسی، اذیت و آزار و اجبار به رابطه جنسی، ازدواج زود هنگام و اجباری، ختنه زنان و مواردی از این قبیل در اولین ماموریت کارشناس ویژه سازمان ملل در زمینه خشونت علیه زنان در انگلستان بررسی شد. خانم مانجو می گوید: خشونت علیه زنان به عنوان یکی از فراگیرترین خشونت های جهانی علیه حقوق بشر است که همه کشورها را تحت تاثیر قرار داده است. در دعوتنامه دولت انگلستان هدف این کارشناس بررسی دلایل و نتایج این پدیده در کشورشان ذکر شده است. گزارشگر ویژه اظهار می کند: در طی ماموریتم به طور جداگانه، با سازمان هایی که در مبارزه با همه اشکال خشونت علیه زنان در گیر هستند ملاقات می کنم. او گفت قصد دارد نگاهی به نادیده گرفتن یا ارتکاب خشونت توسط ماموران دولتی نیز داشته باشد. برنامه سفر او شامل صحبت با مقامات رسمی دولت، کمیسیون حقوق بشر و نمایندگان جامعه مدنی بود.(Rashida Manjoo, 31 March 2014). این قسمت را کمی مفصل تر نقل کردم که نشان داده شود چگونه دولت های اروپایی به جای عصبانی شدن از گزارش های نقض حقوق بشر و تلاش برای اینکه به هرقیمتی پاسخ دهند و گزارش نقض حقوق بشر را مردود اعلام نمایند، خودشان از نهادهای بین المللی دعوت می کنند تا این موارد را شناسایی و اعلام و راه حل ارائه دهند و برای رفع موارد نقض حقوق بشر به آنها کمک کنند.
سازمان عفو بین الملل ضمن هشدار نسبت به وضعیت خشونت علیه زنان در این قاره از اتحادیه اروپا خواست که به سرعت کنوانسیون استانبول جهت جلوگیری از خشونت علیه زنان و خشونت های داخلی را به تصویب برساند. طبق گزارش این سازمان، زنان در اروپا در معرض ضرب و شتم، تجاوز جنسی و آزار ناشی از ختنه شدن قرار دارند و به دلیل نبودن قانونی در حمایت از آنان، زنان در سکوت، رنج ناشی از این خشونت ها را تحمل می کنند(1 August 2014 Europe must …,).
در زمینه نقض حقوق زنان، به دلیل فضای آزاد نقد در کشورهای آزاد، منابع بسیاری منتشر شده از جمله دانشنامه دو جلدی«آزار و خشونت خانگی» که می توان به آن مراجعه کرد(نک:ج1:ص 585 – 661)
با وجود همه این گزارش های منفی، باید تاکید کرد که وضعیت زنان در جوامع دیگر به ویژه جوامع بسته بسیار بدتر از وضعیت آنان در جوامع باز است.

در ایران دیروز:
در جامعه ایرانی گرچه هنوز غلبه فرهنگ مذکر وجود دارد اما مطالعه زیست نامه ها و منابع گواهی می دهد که در گذشته نیز همواره با وجود فرادستی ظاهری و محسوس مردان اما زنان فرادستی نامحسوسی داشته و در بسیاری از خانواده ها، حتی برخی خانواده های پدرسالار، زنان، سلطه پنهانی بر خانواده و بر مردان داشته و از نظر عاطفی کانون خانواده در تسخیرشان بوده و تعیین کننده بودند. چهره دیگری از نفوذ نامریی زنان این بود که غیرت و تعصب ویژه نسبت به حریم زنان، خط قرمزی بود که جامعه بدان حساسیت جدی داشت و حکومت ها نیز به آسانی نمی توانستند از آن عبور کنند به گونه ای که به ندرت شاهد صدور حکم زندان و مجازات های سنگین برای زنان بودیم به ویژه زنانی که مسئولیت مادری داشتند و این خطوط قرمز اکنون رنگ باخته است. صدور احکام اندک شمار رجم برای زنان در سده های پیش در ایران نمی تواند ناقض ادعا باشد و نیازمند تحلیل جامعه شناختی دیگری است. در همان دوره احکام مشابه و گاه شدیدتر برای جرایم خفیف تر در اروپا نیز رواج داشت.

در ایران امروز:
هنجارها در ایران امروز بسیار دگردیسی یافته اند. تا یکی، دونسل پیش، بهترین زن کسی بود که کدبانو باشد، درخانه داری و آشپزی برتر باشد اما امروز مردان چنین انتظاری از زنان ندارند و زنان هم چنین تعریفی را برای نقش زنانه بر نمی تابند در عین حال هنوز زنان به شیوه مدرن تری مورد سوء استفاده قرار می گیرند. گرچه زنان با پیوستن به نان آوران خانواده، و با توجه به نیروی کار ارزان دیدن آنها، بر اقتصاد خانه چندان نیفزوده اند زیرا غیبت آنها از خانه هزینه هایی را در پی داشته است اما روشن شده است که برخلاف این تصور رایج که مرد، منبع اقتصاد خانواده بوده، اما در جامعه سنتی ارزش اقتصادی محاسبه نشده کار زن در خانه کمتر از کار مرد نبوده است.

از نظر مذهبی:
بخشی از گزاره های دینی توصیفی اند هرچند مفسران مدافع و منتقدان مهاجم، با آنها معامله گزاره های توصیه ای کرده اند مانند آیه 34 سوره نساء، موسوم به آیه قیمومت مردان که ظاهرا از فضیلت مردان می گوید و این فهم از آیه دقیقا به همان معنای فرادستی در برابر فرودستی است. در این بخش می گوید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ». اما باریک اندیشی در عبارت نشان می دهد که: اگر از کلمه بعضهم فقط معنی رجال را استنباط کنیم قهرا بخشی از مردان را شامل می‌شود نه همه مردان را و همچنین اگر منظور از بعضهم "رجال"باشد، واجب می‌شود که در قسمت بعدی بگوید"بعضَهُنَّ" که بازهم بخشی از زنان داخل آن می‌شوند و نتیجه آن می‌شود که خداوند بخشی از مردان را بر بخشی از زنان برتری داده است. پس تکلیف بقیه مردان و زنان چه می‌شود؟ و چون هر عصری و عرصه‌ای خالی از زنانی نیست که بر مردان برتری دارند تکلیف آنها چه می‌شود؟ به همین دلیل است که دکتر شحرور ترجیح می‌دهد بگوید: بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ، شامل همه زنان و مردان می‌شود و معنای آیه چنین خواهد بود: فضل الله بعض الرجال والنساءعلى بعض آخر من الرجال والنساء. و این معنا، تقسیر به رأی نیست زیرا در آیه دیگری هم به روشنی آمده است که خداوند می‌گوید: أنظركيف فضلنابعضهم على بعض وللآخرة أكبردرجات وأكبرتفضيلا (الإسراء 17).(نک: بحثی در آیه ضرب و قیمومت).
چکیده سخن در آیه این است که در عالم واقع نه مردان فرادست اند نه زنان و ممکن است در خانواده یا جامعه ای زن ویا ممکن است مرد فرادست باشد و این کاملا بستگی دارد به شرایط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و یا بستگی دارد به شرایط خانوادگی و حتی تجربیات شخصی.
گرچه قرآن می گوید «خداوند برتری داده است» اما این به معنای اینکه گروهی باید برتری داشته باشند نیست زیرا در جهان بینی قرآن همه چیز با اراده خداوند است و شیطان را هم خداوند آفریده است. همچنین این یک قاعده طبیعی( اراده ثابت الهی) است که همواره برخی از مردان یا زنان فرا دست و برخی فرودست هستند. فرادستی و فرودستی همواره با جامعه انسانی بوده و خواهد بود. در گذشته به نحو عریانی وجود داشت و در دنیای مدرن نیز که دوره پارادیم برابری حقوقی انسان هاست، از میان نرفته بلکه توزیع گردیده و پیچیده تر شده است. اگر در گذشته اقتدار در بخش هایی از جامعه انباشته شده بود اما اکنون افراد یا گروه ها در سازمان خاصی و یا در محدوده ای و اداره ای، دارای اقتدار و در سازمان دیگری فاقد اقتدار هستند.
اما قرآن هنگامی که از ایده آل ها می گوید: فرادستی و فرودستی هر جنس و نژاد و آیینی رنگ می بازد زبرا می گوید: إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللّهِ أَتقَاکُم إِنَّ اللهَ عَلیم خبیر(سوره حجرات،آیه 13) یعنی نزد خداوند، ملاک کرامت و برتری فقط به تقوا است نه جنسیت و نژاد و مذهب. هرکه با تقواتر باشد چه زن و چه مرد نزد پروردگار گرامی تر است.

از منظر حقوق بشری:
نیز برخلاف رویکردهای جنسیت محور افراطی که در دهه های اخیر خود را به نام حقوق بشر بر ادبیات سیاسی و حقوقی تحمیل کرده اند، آنچه موضوعیت دارد نه «جنسیت» بلکه «انسانیت» است. هیچ جنسی از زن یا مرد قیم و فرادست نیست و برابری حقوقی، غایت حقوق بشر است. اگر انسانیت محترم شمرده شود چه زن و چه مرد به عنوان انسان محترم خواهند بود. آتش جدال مذکر و مؤنث را برافروختن، به بهانه آتش حق سوز دیگری (که فرادستی مردان و تحقیر زنان بوده است)، همچون انحراف را با انحراف شستن است.
وضعیت کلی در جهان امروز: مقایسه‌ای جهانی در مورد نسبت زنان در پارلمان‌ها تأیید می‌کند که بجز کشورهای اسکاندیناوی که بسیاری از احزاب از نظر تعداد نمایندگان زن در رتبه‌های بالا یا نزدیک به بالا قرار دارند، در کشورهای آسیایی و در حال توسعه بطور متوسط ده درصد و کمتر و در کشورهای اروپایی 25تا30 درصد کرسی دارند. حتی در فرانسه و آفریقای جنوبی با وجود اینکه با وضع یک قانون، نامزدی 50درصد از زنان را از سوی احزاب تقریبا اجباری کردند اما پس از وضع این قانون در سال 2002 سهم زنان منتخب در فرانسه تنها 4/1 درصد، (از 9/10% به 3/12%)، افزایش یافت و تنها هشت زن بیشتر به مجلس راه پیدا کردند که امیدها برای اصلاحات را از بین برد و در آفریقای جنوبی در انتخابات شهرداری ها به 28درصد رسید. به طور متوسط یک‌سوم (33%) از نمایندگان منتخب احزاب اروپایی که سهمیه‌های جنسیتی را به کار گرفته‌اند، زنان بودند. در مقابل، در احزاب اروپایی بدون سهمیة جنسیتی، زنان تنها 18% از اعضای حاضر در پارلمان را تشکیل می‌دادند(ریچارد کاتز و ویلیام کروتی، فصل9) این در حالی است که در اغلب این کشورها هیچ مانع قانونی و عملی وجود نداشته و بلکه در برخی از آنها الزام و اجبار به سهیمه برابر دادن به زنان وجود داشته است. شیوه سهمیه بندی برای مشارکت زنان در انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی نیز از سوی اصلاح طلبان مطرح و اجرا شد. نسبت به شیوه سهمیه بندی جنسیتی به ویژه در ایران، نقدهای اصولی هم وجود دارد که به دلیل قرار داشتن در آستانه انتخابات مجلس، به فرصت دیگری موکول می کنم. آمار حضور زنان در پست های سیاسی و مدیریتی و سهیمه بندی ها و نتایج آن در کشورهای مختلف که بدان اشاره شد بیانگر دو معنا است. یکی اینکه برخلاف دیدگاه برخی دیدگاه ها، این تفاوت وزن کرسی ها الزاما و تماما ربطی به ساختارهای حقیقی و حقوقی ندارند؛ دوم اینکه اساسا نباید فرداستی و منزلت زنان یا مردان را در تعداد کرسی های قدرت سیاسی جستجو کرد گرچه باید برای جایگاه حقوقی برابر زنان و مردان تلاش کرد.
همچنین در بسیاری از جوامع، تبلیغ حقوق زنان و واگذاری پست های کلیدی نه برای دموکراسی و حقوق برابر آنان با مردان بلکه عمدتا جنبه نمایشی داشته و برای جلب آرای زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند صورت می گیرد. و نیز مشاهده صدها شبکه تلویزیونی ماهواره ای به اندازه کافی برملا کننده این حقیقت است که آنچه در پرتو آزادی زن بیش از همه تحقق یافته، سکس و نمایش برهنگی و بهره برداری از زنان است و شخصیت زنان را به کالا و ابزار در آگهی ها و در فیلم ها برای افرایش تیراژ تنزل داده است.

نظرگاه شخصی نگارنده:
بلحاظ آرمانی؛ فراتر از برابری حقوقی، زنان درخور تکریم و احترام و حمایت ویژه هستند اما عالم واقع، تابع بی قید و شرط «ایده آل های ما» نیست و «واقعیت» به شدت مستقل از «ایده آل ها» عمل می کند به همین روی در جوامعی که از آزادی زنان، به جِدّ دفاع می کنند اما باز هم زنان فرودست بسیارند زیرا در عالم واقع فرادستی و فرودستی انسان ها تابع توانایی ها، شخصیت، تعقل و تدبیر، فرزانگی و اخلاق و.... است به همین روی در یک جامعه هم از نوع خانواده های زن محور و هم خانواده های مرد محور و خانواده های دارای موازنه مثبت یا موازنه منفی وجود دارد و این واقعیتی طبیعی است و با تحسین و تقبیح چیزی عوض نمی شود. در جوامع باز نیز با وجود اینکه قانون بر تساوی زن و مرد تاکید دارد اما واقعیت های جاری زندگی روزمره آنان نشان می دهد که گاهی زنان، داوطلبانه فرداستی مرد را می پذیرند و گاه مردانی، داوطلبانه فرادستی زنان را می پذیرند و گاهی هر دو فرودست اند و افرادی بیرون از خانواده بر آنان مدیریت و نفوذ دارند و گاه هر دو فرادست اند لذا نمی توان به صرف وجود قوانین، وضعیت یکسانی را در مناسبات همه افراد و خانواده ها مشاهده کرد.
در چارچوب یک خانواده نیز ممکن است فرداستی به شیوه مردسالارانه و جبارانه باشد و ممکن است براساس تقسیم کار ارادی صورت گیرد و مرد تدبیر برخی امور را به زن واگذار کند یا برعکس و بر اساس مشورت عمل کنند. هر دو شیوه هم اکنون در جامعه ما وجود دارد. بطور کلی فرداستی به معنی قیم مآبی و یکه سالاری خوار اِنگار مذموم است چه از سوی مردان باشد چه زنان و آنچه بایسته و شایسته است، احترام متقابل است.

منابع:
باقی، بحثی در آیه ضرب و قیمومت، تهران، سرایی، ویراست تازه در دست انتشار
ریچارد کاتز و ویلیام کروتی و جمعی از نویسندگان، سیاست حزبی، مترجمان: سید علیرضا بهشتی شیرازی و محسن میردامادی، فصل نهم:استراتژی های اقدام مثبت در قبال زنان، به قلم: پیپا نوریس، تهران، انتشارات روزنه، در دست انتشار.( این فصل در مجله صدا شماره 71 شنبه 10بهمن1394 منتشر شده است)
LAVRA L. FINLEY, EDITOR, Encyclopedia of Domestic Violence and Abuse( 2 Wolume) ,ABC-CLIO,LLC Sntabarbara, California* Denver, Colorado8* Oxford, England, 2013
Rashida Manjoo, (Special Rapporteur on violence against women) UN expert heads to UK to investigate violence against women, 31 March 2014
http://www.un.org/apps/news/story.asp?NewsID=47473&Cr=gender+equality&Cr1=#.Vr2P7bR94f5
http://www.un.org/en/globalissues/briefingpapers/endviol/
Europe must ratify the Istanbul Convention to fight violence against women, 1 August 2014
https://www.amnesty.org/en/latest/news/2014/08/europe-must-ratify-istanbul-convention-fight-violence-against-women/
http://www.nationmaster.com/country-info/stats/Crime/Rape-victims
http://www.boxingscene.com/forums/showthread.php?t=451853
http://www.topix.com/forum/world/australia/TK09EJJVL6E25LC6V
رادیو فرانسه خشونت علیه زنان مرز نمی‌شناسد، منتشر شده در 25-11-2011 روزآمد شده در 25-11-2011 ساعت 16:16
http://fa.rfi.fr/%D8%AE%D8%B4%D9%88%D9%86%D8%AA-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%B2-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%AF-20111125/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86
بی بی سی 1 ژانویه 2016 - 11 دی 1394- قانونی جدید برای مقابله با 'خشونت خانگی آنلاین'
http://www.bbc.com/persian/world/2016/01/160101_domestic_abuse
سیف، اسد، شهرزادنیوز( دارای گرایش کمونیستی)، تن‌فروشی، مشکلی جهانی، ١٨ امرداد ١٣٩٢
http://www.1oo1nights.org/index.php?page=2&articleId=3919&contentFilterFormat=report