چهارشنبه 30 فروردین 1396

سهیمه بندی جنسیتی خلاف اصل شایسته سالاری است

فاطمه کمالی مدیر مسئول نشریه توقیف شده «جامعه نو» در گفتگو با ستاره صبح

روزنامه ستاره صبح شماره 529 سه شنبه29فروردین1396 ص 1و3
سیدعلی کرمانی[email protected]
گروه سیاسی: زنان به عنوان نیمی از جامعه که تاثیر مهمی در ثبات روانی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور دارند، در طول سال های گذشته آنگونه که باید و شاید نتوانسته اند در ساختارهای مدیریتی و کلان کشور حضور داشته باشند و فرصت این امر نیز در بسیاری از برهه ها از آنان سلب شده است این در حالی است که یکی از آرمان های مهم در انقلاب که از سوی مردم و رهبران انقلاب مد نظر بود، حضور هرچه گسترده تر زنان در عرصه های مختلف بوده است. در آستانه دو انتخابات مهم شورا و ریاست جمهوری در 29 اردیبهشت به گفتگو با فاطمه کمالی مدیر مسئول نشریه «جامعه نو» پرداخته ایم که در این راستا معتقد است:«اگر تعادلی جنسیتی به وجود آید و زنان به نسبت معقولی در عرصه های مختلف حضور داشته باشند به تعدیل شاخص های مدیریتی می انجامد. آنچه در ادامه می خوانید مشروح گفتگوی ستاره صبح با ایشان است:

زنان از زمان حضورشان در انتخابات و به دست آوردن حق رأی، همواره در عموم موارد در قالب رأی دهنده و انتخاب کننده ظاهر شده اند. به نظر شما در زمینه حضور زنان در عرصه های سیاسی و انتخاباتی به عنوان انتخاب شونده، پس از پیروزی انقلاب چه پیشرفت هایی صورت گرفته و آیا تاکنون در این رابطه موفقیت چشمگیری کسب شده است؟
در سال 79 یا 80 تحقیقی داشتم تحت عنوان «نقش اجتماعي زنان پس از انقلاب اسلامي ايران» که در مجله جامعه نو و بعدا در روزنامه شرق منتشر شد. در انجا با شاخص های مختلفی مثل : روند شكل‌گيري سازمان‌هاي غير دولتي زنان و فراواني NGOهاي زنان بر حسب زمان تأسيس - انجمن‌هاي مذهبي يا هيئت‌هاي مذهبي زنان- حضور زنان در عرصه های روزنامه نگاری و نشر و وکالت و تحصیلات در دانشگاه و در مجالس قبل و بعد از انقلاب و در عرصه های مدیریتی نشان داده شد که نقش زنان فراز و فرود داشته و در زمینه هایی رشد و در زمینه هایی کاهش داشته است. مثلا بعد از انقلاب سهم زنان در وکالت یا حضور در تحصیلات دانشگاهی بیشتر بوده اما در مجلس شورا نسبت به قبل از انقلاب کاهش داشته است.

به نظر شما موانع و دلایل عدم حضور و مشارکت زنان در امر مدیریت و سیاست به ویژه در سطح کلان در کشور چیست؟
ساده ترین و شایع ترین پاسخ این است که به شیوه معمول که عادت داریم همیشه گناه هر چیزی را به گردن عواملی غیر از خودمان بیندازیم می توانم بگویم که سیستم سیاسی و اجتماعی و یا اتوریته مردان. و این قبیل مسایل مهم ترین دلایل و موانع بوده اند اما من معتقدم این شیوه از بررسی مسایل هیچوقت اجازه نمی دهد ما رشد کنیم و دلایل واقعی را درک کنیم. من منکر ان عوامل نیستم اما معتقدم «از کوزه برون، همان تراود که در اوست». مشکل در درجه اول خود ما هستیم. زنان باید درک و تحلیل درستی از جایگاه و نقش خودشان داشته باشند. نه مانند جوامع مردسالار ذلیل باشند نه ناگهان به همه چیز پشت پا بزنند و شان زنانه و مادرانه و بالاتر از ان شان انسانی خودر ا نادیده بگیرند و به ابزار تبدیل شوند.
با این مقدمه من معتقدم اصل بر شایستگی است. زنان باید از خودشان شایستگی لازم را نشان دهند و درنتیجه به طور خودبخودی جایگاه شان بهبود می یابد و در عرصه های مختلف راه پیدا می کنند. به همین دلیل معتقدم این سهمیه بندی هایی که به تقلید از برخی کشورها درست کرده اند خلاف اصل شایسته سالاری است. زنان نباید به ضرب سهیمه بالا بیایند بدون اینکه شایستگی ها در نظر گرفته شود و مثلا بخاطر سهمیه بندی، یک مرد شایسته به نفع حضور یک زن کنار گذاشته شود. در فرهنگ ما برخلاف سنت فرهنگی زن ستیزی که در غرب خیلی قدرت داشته اگر زن ها شایستگی نشان می دادند جای خود را پیدا می کردند چون در فرهنگ ما سنت زن ستیزی به شدت غرب تا قبل از قرون اخیر نبوده است.

به نظر شما در صورت بهبود حضور زنان در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به ویژه در سطح مدیریت، این حضور چه ثمراتی برای کشور و جامعه خواهد داشت؟
مطمئن هستم اگر تعادلی جنسیتی به وجود بیاید و زنان به نسبت معقولی در عرصه های مختلف حضور داشته باشند به تعدیل شاخص های مدیریتی می انجامد. نگاه زنانه مکمل نگاه مردانه است. زنان به عنوان نیمی از جامعه انسانی، چیزهایی را احساس می کنند و می بینند که ممکن است خیلی از مردان نبینند و برعکس مردان هم اموری را می بینند که ممکن است از نگاه زنان مغفول بماند. روحیه خدادادی و فطری مادرانه خیلی تاثیر گذار است. حضور زنان، فضاهای سیاسی و اجتماعی را تلطیف می کند و در جامعه ای که زنان نقش بیشتری دارند تمایلات صلحجویانه قوی تر است. زنان قدرت انگیزش بیشتری در جامعه دارند و در شرایطی که ما نیاز به روحیه کار و تلاش برای رهایی از چنبره فقر و اعتیاد و بیکاری و انواع مصایب داریم زنان می توانند نقش خیلی تاثیرگذاری داشته باشند.

باتوجه به نزدیکی دو انتخابات مهم شوراهای شهر و ریاست جمهوری، حضور و مشارکت زنان را چه در مقام انتخاب کننده و چه در مقام انتخاب شونده چطور ارزیابی می کنید؟
در تمام دوره های بعد از انقلاب نقش زنان تعیین کننده بوده است. اصل انقلاب سال 57 هم بدون حضور زنان ناممکن بود اما مشکل این است که زنان با وجود اینکه نقش اصلی را در انقلاب و در تاسیس جمهوری اسلامی داشتند پس از انقلاب متناسب با این نقش خود امکان حضور در عرضه های مختلف را نیافتند. هرجا خود زنان امکان حضور داشته اند مانند انجمن ها، روزنامه نگاری، وکالت و تحصیلات، خوش درخشیده اند اما هرجا باید از طرف ساختار سیاسی این امکان فراهم می شده درخششی نداشته اند.آمار پایین حضور زنان در عرصه های مدیریتی و در مجلس خبرگان و حتی مجلس شورا این را اثبات می کند. در حال حاضر به نظر من زنان دو کار مهم دارند. یکی اینکه در شرایطی که افکار عمومی در دریای شایعات و خبرها و شبهات شناور است با آگاهی و درایت عمل کنند و رای دهند و دیگران را تشویق به رای دادن به افراد شایسته کنند که کشور را در مسیر اعتدال و اصلاحات به پیش می برد و دوم اینکه با ارتقای شایستگی های خود و حضور در عرصه ها صرفا به انتخاب کننده تنزل پیدا نکنند و در میان انتخاب شوندگان هم چشمگیرتر باشند.