دوشنبه 20 فروردین 1397

نبرد با تکنولوژی و بحران اعتماد

عمادالدین باقی
روزنامه سازندگی،ش31، شنبه20فروردین1397ص1و3
در دوسال اخیر به ویژه در هفته های گذشته که مسئله فیلتر کردن شبکه های اجتماعی و تلگرام مطرح بود، دهها مطلب خواندنی از سوی صاحبنظران نوشته شده که توصیه می کنم مدافعان فیلترینگ اگر خیر دنیا و آخرت شان را می جویند آنها را مرور کنند(ازجمله نک: مجله صدا،ش152جهان بینی خود را تغییر دهیم یا جهان را؟) اگر خرد ورزی باشد استدلال های مدافعان آزادی شبکه های اجتماعی به اندازه کافی اقناع کننده هستند. این یادداشت نیز شاید برخی نکاتش تکراری باشد اما گاهی تکرار، سودمند است و گفته اند: «اذا کَرَّرتَه قَرَّرتَه». یک سخن هنگامی که تکرار می شود جا می افتد به ویژه در شرایطی که وضعیت به نقطه هشدار می رسد و کمتر امیدی به اصلاح هست شاید بیشتر شنیده شود.
چرا اصرار؟ تاکنون اعتیاد به هر چیزی را دیده بودیم بجز اعتیاد به شکست! بعضی ها انگار ولع تکرار در شکست خوردن دارند و با وجود اینکه می دانند موفقیت در مسدودسازی شبکه های اجتماعی، بجز دلایل دلخوشکنک خودشان هیچ دلیل دیگری ندارد اما بر آن اصرار دارند و می دانند که مردم، دهها پیام رسان مشابه خارجی با امکانات تماس صوتی و تصویری رایگان با همه نقاط دنیا را جایگزین.می کنند ولی چرا با وجود قطعی بودن این نتیجه، بر شکست خود اصرار دارند؟ حتی اسم «بمب جدید» و یا «اعلام جنگ سایبری تلگرام علیه جمهوری اسلامی» روی آن می گذارند در حالی که دهها اپلیکیشن دیگر با همین مشخصات وجود دارند.

چرا بازی با حیثیت ایران؟ در دنیایی که هزاران شبکه رادیویی و تلویزیونی آزاد وجود دارد و حتی در افغانستان و ترکیه بدون نیاز به اخذ مجوز، هرکس بخواهد می تواند روزنامه و رادیو و تلویزیون راه بیندازد و فقط نیاز به ثبت شرکت ها دارد، خیلی تاسف آور است که در ایران، کسانی اینگونه بر فیلتر کردن شبکه های اجتماعی پافشاری می کنند و اگر تا دیروز الگوی توسعه چین را دنبال می کردند حالا بازهم به قهقرا رفته و در پی الگوی کره شمالی هستند که فقط رسانه های دولتی در آن ترکتازی می کنند. در نتیجه کار به جایی می رسد که بن سلمان ولیعهد سعودی که ماهیت رژیمش بر همه روشن است ضمن اظهاراتی موهن گفته است: «با وجود خطرات علیه امنیت ملی، ما توییتر و دسترسی به شبکه‌های اجتماعی را مسدود نکردیم. ما بالاترین درصد استفاده از شبکه‌های اجتماعی در جهان را داریم. شهروندان سعودی، دسترسی آزاد به رسانه‌ها در سراسر جهان را دارند. این در حالی است که ایران و کشورهای دیگر، شبکه‌های اجتماعی را مسدود می‌کنند».

چرا دشمنی؟ همه آنچه درباره دلایل لزوم فیلتر کردن گفته می شود، حتی اگر سخنان درستی هم در میان آنها باشد، مصداق «کلمه حق یرادبهالباطل» و بهانه است. وقتی اینهمه شبکه اجتماعی وجود دارد و روی یکی تمرکز می کنند دلیل دیگری در کار است.دلیل اصلی را چندسال پیش در مقاله ای نوشته بودم:که برخلاف تئوری بقای اصلح که هر موجودی قوی تر باشد می ماند در اینجا تئوری فنای اصلح حکومت می کند یعنی ضعیف بودن، شرط ماندگاری است(روزنامه هم میهن22اردیبهشت86: هم میهنم آرزوست). هر گاه فرد، روزنامه، رسانه یا نهادی پر تیراژ شود و هوادارانش از حدی بگذرند، با این وضعیت روبرو خواهد شد. تلگرام هم به گفته متولیان امور40میلیون کاربر ایرانی دارد. مشکل این است که عده ای مدل مطلوب شان کره شمالی است که نوع ایرانی اش پایگاه اشرف بود.

از نظرحقوقی چطور؟ پیشتر در این مورد افراد زیادی سخن گفته اند از جمله نگارنده(برای مثال:تناقض های ماهواره ستیزی، مجله صداشنبه12مهر1393).فیلتر کردن تلگرام، صرفنظر از اینکه کاری بیهوده است، برخلاق قانون گردش آزاد اطلاعات است. طبق اصل24قانون اساسی شهروند می تواند در رد و نقد نظام مستقر هم مقاله و کتاب بنویسد(نک: کتاب حقوق مخالفان:36-33). و مغایر با قانون دسترسی به اطلاعات است (نک:ایلنا8شهریور94کدخبر300568).افزون بر این تاکنون نیز هرجا خلافی بوده(و حتی نبوده)، دستگاه های امنیتی و قضایی افراد را تحت تعقیب قرار داده اند و از این بابت هم هیچ مشکلی نداشته اند.
البته برخی می کوشند برای فیلتر کردن، توجیه حقوقی درست کنند و رسانه های مجازی را مصداق نقص حاکمیت ملی فرض می کنند در حالی که مفهوم حاکمیت ملی در دنیای دیجیتال، عوض شده که حتی مقام رهبری هم به ان اشاره کرده است(مجله صدا،ش152جهان بینی خود را تغییر دهیم یا جهان را؟)

چرا تعجب؟ در زمان ما بعضی ها تعجب می کنند وقتی می شنوند که در همین سده اخیر برخی روحانیون و مردم دلسوز در برابر دوش حمام و دوچرخه و حتی برق، رادیو و تلویزیون(دیوان فخرالحسینی:ص22) مقاومت ورزیدند و به آن تاختند و حرام اعلام کردند تا به زعم خود، جلوی مفاسدش را بگیرند.در دولتی هم که ادعای تجدد داشت برای داشتن رادیو باید از دولت مجوز می گرفتند. در دوره قاجاریه نیز که سیم تلگراف آمد، برخی مذهبیون به همراه عده ای از متجددین، تلگراف را حرام و وسیله جاسوسی و یا سلطه کفار یا استعمار انگلیس دانستند(تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس،ج3: 822-784). هرچند پاره ای از دغدغه های شان درست اما شیوه مقابله شان نادرست بود. حتی در همین سه دهه پیش در جمهوری اسلامی ایران برای داشتن ویدئو مجازات در نظر گرفته شده بود. آن پیشینیان فکر نمی کردند چند دهه بعد رادیو،تلویزیون، تلفن، ماشین و... عادی و حلالِ حلال و اصلا جزو ضروریات زندگی مردم می شوند طوری که یک حکومت دینی هم برای توسعه آنها تلاش می کند و حتی داعش نیز از این ابزارها سود می جوید.
دوش، دوچرخه، برق، تلگراف، رادیو وتلویزیون و غیره هر کدام یک مخترع و مبتکر داشتند که آن را ساخت سپس آن وسیله، عمومی شد و نهادهای مختلفی در صدد بهره برداری های خاص خودشان از آن برآمدند چنانکه تلگرام و واتس آپ و دهها اپلیکیشن مشابه، هر کدام به دست یک شخص ابداع شده اند. نسل امروز برای اینکه بفهمند آن گروه از پیشینیان چه در مغزشان می گذشته که مخالفت می کردند و چرا و چگونه؟ نیازی به مطالعات مردم شناسانه و روانکاوانه و تاریخی ندارند. کافی است ببینند که همین امروز چگونه افرادی با همان منطق، در عین حال که از همه آن محرمات مذکوره استفاده می کنند ولی با همان منطق، تلگرام و وسایل مشابه را ممنوع می نمایند؟ حتی تلویزیون سراسری حکومتی در برنامه های مختلف خبری و میزگردها به ارایه خبر و تحلیل و برگزاری میزگردها و مصاحبه ها علیه تلگرام می پردازد تا ثابت کند باید ممنوع شود و شهروندان باید مدل داخلی آن را استفاده کنند.

ریشه مشکل چیست؟ آنهمه علیه اقبال به شبکه های اجتماعی و رسانه های جدید و لزوم مسدود کردن آنها سخن می گویند اما به اینکه چرا شهروندان به نسخه داخلی اعتماد نمی کنند نمی پردازند و حاضر نیستند راه هایی که اعتماد شهروندان را جلب می کند طی کنند. این پیام رسان های داخلی در حالی با شدت از سوی نهادهای داخلی تبلیغ می شوندکه همه انها به دلیل بی اعتمادی عمیق ناشی از سال ها بدرفتاری با دگراندیشان به «ضدتبلیغ» بدل شده و نتیحه عکس می دهد و این ادعاها که خبررسان های داخلی 14برابر امن تر ازتلگرام هستند نیز افاقه نمی کند. بگذریم که بعضی مانند یک نماینده مجلس با بیان اینکه اگر اطلاعات سپاه شنود کند بهتر است یا موساد؟ مهر تایید بر بی اعتمادی می زنند.

چاره چیست؟ علاج کار فقط یک ابداع و ابتکار ساده است و آن رفع مشکل بی اعتمادی است نه مسدود کردن که خودش عامل تعمیق همان بی اعتمادی هاست. این سخن، کشف تازه ای نیست. چندین سال است پژوهشگران اجتماعی و جامعه شناسان بر اساس پیمایش های علمی و به شیوه های گوناگون دارند هشدار می دهند که مشکل اصلی در مزمن شدن بی اعتمادی است. در واقع پدیده هایی چون اقبال به ماهواره، تظاهرات دیماه96، رواج شایعه و بسیاری از رخدادهای مشابه (که با این کیفیت و در این سطح، خاص جامعه ایران و جوامع مشابه است)، چهره های مختلف پدیده «بحران اعتماد» هستند که از گسل های گوناگونی بیرون می زنند. پدیده ای که از آن با عناوین مختلفی چون «بحران شکاف دولت_ ملت»، « بحران مشروعیت»، «بدبینی» و غیره یاد می شود هرچند بلحاظ نظری تمایزاتی دارند اما جوهرشان یکی است.
آن روز که به توقیف فله ای مطبوعات و دستگیری ها و دادگاه های بدون رعایت آیین دادرسی اعتراض می کردیم و به عواقب آن هشدار می دادیم ولی بدون اعتناء به این هشدارها از مرتضوی پشتیبانی می کردند برای دوری از بی اعتمادی های امروز بود. متاسفانه هنوز در بر همان پاشنه می چرخد و چند مرتضوی دیگر، مورد عنایت و حمایت ویژه اند، کانون های آفریننده بحران بی اعتمادی جایزه می گیرند و مصونیت دارند و منتقدان و مصلحانۀ، مکافات می بینند.
در حوزه عمومی راه حل مسئله، واکسینه کردن(مصونیت سازی) جامعه است. واکسینه کردن هم گاهی با تزریق همان میکروب های مشابه برای مقاوم کردن اندام صورت می گیرد و از بین بردن همه آن میکرب ها مساوی است با کشتن بیمار اما هزینه ضعف مصونیت سازی دیگران را همه کشور دارد پرداخت می کند.
راه حل، عرضه کالای بهتر است. در بازار رقابت وقتی خریداران برای یک کالا صف می کشند و بازار دیگری کساد می شود بعضی ها به جای تولید محصول با کیفیت تر می خواهند دکان رقیب را ببندند.

در دولت چه باید کرد؟ بهتر است روحانی خود را بیش از اندازه مورد انتظار درگیر موضوع فیلترینگ تلگرام نکند زیرا ادامه جنگ با تکنولوژی از سوی مدافعان فیلترینگ، فرجامی جز شکست ندارد. به همین دلیل من فکر می کنم حتی اگر دولتی مدافع فیلترینگ هم سرکار بود شکست می خورد چنانکه دولت های قبلی در اعمال سایر محدودیت ها شکست خوردند. بسیاری از افراد می دانند که فشار بر مسدود سازی از کجاست اما چون جرأت نهیب زدن به آنها را ندارند به دولت روحانی خرده می گیرند. روحانی منبع فشار را اعلام کند و مخالفت خود را با فیلترینگ بیان نماید و به جای هزینه دادن درباره تلگرام که شکست فیلترکاران حتمی است، به مسایل حقوق بشری دیگری که بیشتر نیازمند حمایت است بیشتر توجه کند.مسئله زندانیان، اعدامیان، اقوام، زنان و دهها مسئله دیگر.
روحانی یکبار با مقاومت سرسختانه اش مانع فیلتر کردن تلگرام شد و دیدگاه و عزم دولت خویش را نشان داد و حتی اگر امروز مقاومت نکند تلگرام نیز جبرا سرنوشتی چون بقیه پیدا می کند و جز بدنامی برای مخالف خوان ها نمی گذارد. آنها البته باز هم فرافکنی می کنند و شکست خود را نه بخاطر تفکر مردابی شان که به دلیل همراهی نکردن دولت روحانی با مسدود سازی قلمداد خواهند کرد. بگذارید به جایی برسند که این شعر سعدی را با خود نجوا کنند:
افتادم و مصلحت چنین بود/ بی بند نگیرد آدمی پند/ مستوجب این و بیش از اینم/ باشد که چو مردم خردمند/ بنشینم و صبر پیش گیرم/ دنباله کار خویش گیرم/با بخت جدل نمی‌توان کرد/ اکنون که طریق دیگرم نیست/ بنشینم و صبر پیش گیرم/ دنباله کار خویش گیرم/

ارجاعات:
محمود،محمود،تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، تهران، نشر اقبال، 1362
فخرالحسینی، سیدعبدالحسین، دیوان گلچین، چاپ اول1963م،کربلا، چاپ دوم،تهران،گواهان،1393
تناقض های ماهواره ستیزی(نسخ اجتماعی و قانونی ممنوعیت ماهواره)، مجله صدا دوره جدید،شماره 8 شنبه12مهر1393 ص6و7 سرمقاله
http://www.emadbaghi.com/archives/001293.php
جهان بینی خود را تغییر دهیم یا جهان را؟ مجله صدا،ش152شنبه19اسفند1396ص18-19
http://www.emadbaghi.com/archives/001446.php#more

کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام
emadeddinbaghi