شنبه 10 آذر 1397

بازهم "بهاییان عزیز" و حقوق شهروندی

عمادالدین باقی
https://t.me/emadbaghi
فصلنامه شماره6 "بهایی شناسی" تابستان1397 را می خواندم که از سوی مخالفان بهاییت و ادامه دهندگان مشی انجمن حجتیه و با مجوز رسمی منتشر می شود. درمقاله اصلی اش در نقد میزگرد بی بی سی درباره شخصیت قره العین که اتفاقا مقاله ای خواندنی است دوبار تعبیر "بهاییان عزیز" را به کار برده است. عزیز بودن با محرومیت از تحصیل و کار و دیگر محدودیت ها نسبتی ندارد.
آیا دیگران هم مجازند این تعابیر را به کار برند؟ اگر برای مثال روزنامه ای بنویسد "بهاییان عزیز" توقیف نمی شود؟ اصلا بهاییان عزیز، پیشکش؛ اگر کسی نسبت به محدودیت های ایجاد شده درمورد حقوق شهروندی این اقلیت ها معترض باشد امکان انتشار دارد؟
می گویند کل بهاییان 100-150هزار نفرند و...، در حالی که اصلا اگر یک نفر هم باشد طبق اصول19و20 قانون اساسی درباره تساوی حقوقی همه شهروندان، همان یک نفر هم به اندازه اکثریت، واجد حق شهروندی است.
گرچه فصلنامه بهایی شناسی می کوشد جانب انصاف و ادب نقد در مواجهه فکری با بهاییت را رعایت کند اما برخوردهای متداول از سوی نهادهای قدرت، واقعیتی عینی ومعیار قضاوت است. این برخوردها نتیجه دیگری به بار می آورند و حتی باب نقد علمی بهاییت هم بسته شده و برخی منتقدان فکر می کنند با یکسویه سخن گفتن، متهم به تکمیل حذف عملی به وسیله سرکوب نظری می شوند.
هیچ عقیده ای را نمی توان منع کرد. مخالفت با عقاید مخالف را از طریق نقد می توان ابراز کرد نه حذف. مرحوم مطهری حتی تدریس مارکسیسم را که نافی اصل دین و خداباوری است، در دانشگاه ها و توسط باورمندان به مارکسیسم، و سپس نقد علمی آن، لازم می دانست.
حضرت آیت الله منتظری فقیه ژرف اندیش سنتی و آزادیخواه نیز در چهار نوبت، ضمن نفی عقاید بهاییان، شجاعانه خرق عادت کرده و فتوا و اظهار نظر خویش درباره حقوق شهروندی آنان را مطرح کرده اند که یکی از این فتاوا مشهور شده است. هر چهار نظر و فتوای ایشان برای دسترسی همگانی در اینجا نقل می شود و آنچه در این نوشتار مورد نظر است تاکید بر حقوق شهروندی و بشری است نه مباحث کلامی و عقیدتی.

1- در تاریخ 9 اسفند1382
سوال: مذهب تشیع قرنهاست که مورد بی مهری و حتی بی حرمتی حاکمان جوامع اسلامی بوده است؛ اما اکنون در ایران فرصتی فراهم شده که روحانیت شیعه (که مدتها مورد اجحاف بوده است) بر زمام امور جامعه مسلط گردد. به نظر حضرتعالی اکنون که روحانیت شیعه در رأس قدرت است، پیروان سایر ادیان و مذاهب (اعم از آنها که از سوی دین اسلام به رسمیت شناخته شده اند و نیز مذاهب تازه ای نظیر سیک ها و بهایی ها که در قرون اخیر تأسیس گشته اند) تا چه حد می‎توانند از آزادی بیان و انجام آزادانه فرائض دینی خود بهره مند گردند؟
پاسخ: از منظر دینی اعتقاد به دین الهی و هر مسلک دیگر امری است اختیاری، و اجبار و اکراه در آن نارواست. آیه شریفه: (لا اکراه فی الدین) به همین مطلب تصریح دارد. هر کس تا زمانی که قصد اهانت، مغالطه گری، اغواء، عناد و تمسخر دیگر ادیان را نداشته باشد، می‎تواند آزادانه آئین خویش را در معرض قرار دهد. برترین دین در میدان مناظره و استدلال خواهی نخواهی زمانی خودنمایی خواهد کرد که نزد مردم عاقل و فهمیده مقبولیت داشته باشد. رشد و تعالی ادیان همیشه ناشی از آن بوده است که در محیطی آزاد مطرح شده اند و خودبه خود مردم به آنها گرایش پیدا کرده اند. سیره و روش پیامبراکرم (ص) و امام علی (ع) و دیگر پیشوایان ما این گونه بوده است که آنها حتی در زمان حاکمیت خویش ادیانی را که به نظر باطل می‎آمد مورد هتک، تهمت و افترا قرار نمی دادند، و آنها در مذهب و کیش خود آزاد بودند و کسی اجازه نداشت بی جهت مزاحم آنها شود. حتی برخی از امامان شیعه (ع) با آنها به طور مفصل بحث و مناظره آزادانه داشتند، که این خود مایه تعجب آنان می‎شد.(دیدگاه ها، جلد دوم، ص 275و276)
https://amontazeri.com/book/didgaha/volume-2/275

2- احتمالا حدود سال 1386
(سؤال) با توجه به این که پیروان آیین بهائیت، همچون مسلمانان و پیروان بسیاری دیگر از ادیان، یکتاپرست هستند و عنادی با سایر ادیان به ویژه اسلام ندارند، مایلم نظر حضرت عالی را درباره پیروان این آیین بدانم. آیا آن گونه که بسیاری معتقدند بهاییان را باید در زمره کفار تلقی کرد؟ آیا نفس اعتقاد به پروردگار یکتا می‎تواند خود عاملی برای تبرئه یک آیین از شائبه الحادی بودن باشد؟
جواب: خاتمیت دین مقدس اسلام از ضروریات دین اسلام است، و بهاییان منکر آن می‎باشند؛ پس نمی توانند مسلمان باشند. و دین آنان از ادیان باطله غیر آسمانی است، ولی در صورتی که به حقوق مسلمانان و مقدسات آنان تعرض و اهانتی نکنند و کارهای خلاف انجام ندهند کسی حق ندارد مزاحم آنان شود. و به مقتضای (لا اکراه فی الدین) (۱) حق نداریم کسی را نسبت به قبول دین مجبور و مکره نماییم، بلکه هیچ گاه با اجبار و اکراه، اعتقاد و ایمان نه حاصل می‎شود و نه از بین می‎رود.(کتاب‌ها پاسخ به پرسش های دینی، نسخه کاغذی ص 106 نسخه دیجیتالی ص105)

3- در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۷
‏ ‏سؤال : ضمن عرض سلام و خسته نباشید خدمت حضرت آیت الله العظمی منتظری
‏ ‏سؤال بنده در مورد جایگاه حقوقی پیروان فرقه بهاییت و نظر جنابعالی در قبال این رفتار است . البته بر همه ما واضح‏ ‏است که بهاییان از دیدگاه فقه اسلامی هیچ گاه مشروعیت دینی نداشته و ندارند. با این حال سؤال اینجاست که آیا‏ ‏فارغ از حقوق دینی ذکر شده در قانون برای اقلیت های رسمی چون یهودیان و زرتشتیان پیروان این فرقه حق‏ ‏برخورداری از حقوق شهروندی را دارند یا نه ؟ رأفت اسلامی چقدر در مورد این چنین گروههایی صدق می‎کند؟ ‏ ‏ضمن آرزوی سلامتی و پایداری برای شما در تمام مراحل خدمت به آستان الهی
‏ ‏جواب : ‏ ‏بسمه تعالی. ‏ ‏با سلام و تحیت. ‏ ‏فرقه بهاییت چون دارای کتاب آسمانی همچون یهود، مسیحیان و زرتشتیان نیستند در قانون اساسی جزو اقلیت های‏ ‏مذهبی شمرده نشده اند، ولی از آن جهت که اهل این کشور هستند حق آب و گل دارند و از حقوق شهروندی برخوردار‏ ‏می‎باشند; همچنین باید از رأفت اسلامی که مورد تأکید قرآن و اولیاء دین است بهره مند باشند. ‏ ‏ان شاء الله موفق باشید. حسینعلی منتظری

4- در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۷
سؤال : حضرت آیت الله منتظری با عرض سلام
در یکی از پاسخهای جنابعالی در مورد فرقه بهائیت، پس از اشاره به این که این فرقه به خاطر نداشتن کتاب آسمانی در قانون اساسی جزو اقلیت های رسمی محسوب نشده اند فرموده اید :“ولی از آن جهت که اهل این کشور هستند و حق آب و گل دارند از حقوق شهروندی بهره مند می باشند”.
به دنبال انتشار این پاسخ بعضی از پیروان این فرقه از واژه “حقوق شهروندی ” سوءاستفاده کرده و مطالبات زیادی را مطرح نموده و حتی گفته شده نظری که حضرتعالی در سالهای قبل از انقلاب در مورد این فرقه داشته اید عوض شده است. مستدعی است نسبت به این موضوع و نیز منظور از حقوق شهروندی جهت رفع هرگونه ابهامی نظر خود را بفرمایید. با تشکر
جواب : بسمه تعالی. با سلام و تحیت. نظر این جانب در مورد فرقه ضاله بهائیه همان نظر سالهای قبل از انقلاب است و تغییری نکرده است ولی به طور کلی افرادی که تابع هیچ یک از ادیان آسمانی نیستند نیز به حکم آیه شریفه : ” لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین “. ( سوره ممتحنه ، آیه ۸ ) و فرمایش امیرالمومنین علیه السلام در نامه به مالک اشتر: “واشعر قلبک الرحمه للرعیه والمحبه لهم واللطف بهم و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانهم صنفان : اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق ” (نهج البلاغه، نامه ۵۳) باید حقوق انسانی آنان رعایت شود.
حقوق شهروندی نیز یک واژه کلی است و حدود آن باید بر اساس عرف و قانون اساسی مورد پذیرش اکثریت مردم مشخص شود. البته اگر کسانی در صدد دشمنی با مردم کشور برآیند و با دشمنان خارجی همکاری نمایند و همکاری آنان مطابق قوانین کشور برای دادگاه صالح ثابت شود باید طبق قانون مجازات شوند و شهروندی آنان مانع از اجراء قانون نمی شود و لازم است مراقبت شود جوانان کشور گرفتار تبلیغات سوء آنان نشوند، و اگر معامله و معاشرت با آنان موجب تقویت آنان شود لازم است از آن اجتناب گردد. ان شاء الله موفق باشید. حسینعلی منتظری

این فتوی در حالی است که آیت الله نوری همدانی در پاسخ یک استفتا،، بهائیان را «از سگ هم نجس‌تر» می‌داند. سایر مراجع نظیر آیات بهجت، وحید خراسانی، صافی گلپایگانی و مکارم شیرازی نیز بهائیان را گمراه، کافر و نجس و تبلیغ بهائیت را حرام می‌دانند. این مراجع همچنین ازدواج، هرگونه رفت‌وآمد و دادوستد با بهائیان که از مصادیق مخالطه و مراوده‌ی اجتماعی می‌باشد را حرام می‌شمارند.این موضوع نشان دهنده عمق چالش ها و اهمیت آن جمله بهاییان عزیز است. سرانجام حکومت باید با توجه به هزینه های غیر ضروری، راهبرد خود را در این زمینه روشن کند.

کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام emadeddinbaghi
وبسایت www.emadbaghi.com
فیس بوک Emadbaqi@