سه شنبه 2 مهر 1398

بهشت پیشکش، دوزخ را خاموش کنید

همیشه بر این عقیده بودم که غیبت مرد از خانه و حتی زندان او قابل تحمل تر از غیبت زن است. سه روزی که همسرم فاطمه بستری بود گویی سه ماه گذشت و خلاء وجودش نه تنها حال ما که گویی هوای خانه را هم تنگ و تار کرده بود. جراحی پروتز زانوی همسر و همسفرم به دست توانای دکتر حمیدرضا یزدی انجام شد و امروز به خانه بازگشت و این خلاء وجود او با امید بهبودی اش گذشت اما این سختی زمان، برایم یادآور مادرانی بود که مدت هاست در زندانند و جای شان در خانه خالی است و مدت هاست چه فضای تلخ و تیره ای بر آن کاشانه حاکم است. یاد مادرانی افتادم چون شکوفه یداللهی(که دو فرزندش نیز زندانی اند)، نسرین ستوده، نرگس محمدی، نازنین زاغری، مریم عسگری، مریم اکبری منفرد، هنگامه شهیدی، غزاله باقری‌و دیگرانی که سوگمندانه نام شان از قلم افتاده است و یا مادرانی که با دریافت احکام زندان، منتظر این دوزخ اند حال آنکه همیشه می گفتیم بهشت زیر پای مادران است. اینها مادرانی هستند که بخاطر اتهامات سیاسی و عقیدتی می شناسیم و چه بسیار مادرانی هستند که اتهامات یا جرایم دیگری دارند و بیرون از آغوش خانه و خانواده چون ماهیِ بیرون از آب افتاده اند و چه حال و هوایی دارد خانه هاشان. همانجا که مهمترین کانون پرورش آیندگان و مهمترین کانون خلق آرامش روانی جامعه است.
بدون شک اگر در قوه قضائیه و امنیتیه، کمی مادر و خواهر خویش را درسیمای این زنان زندانی ببینند و عاطفه انسانی شان برانگیخته شود، می توان در چارچوب قانون، راه های حقوقی و معقولی برای رهایی این مادران جست و دل های زیادی را شاد کرد.

کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام   emadeddinbaghi
فیس بوک   Emadbaqi@