جمعه 7 شهریور 1399

عزاداری؛ آری یا نه؟

متن پیاده شده سخنرانی لایو عمادالدین باقی جمعه31 مرداد99 به دعوت حزب اتحاد ملت شیراز که از صفحه «گفتار_ اندیشه» در اینستاگرام پخش شد

این سخنرانی قرار بود درباره کتاب "جامعه شناسی کوفه و قیام امام حسین" باشد اما وی ترجیح داد ابتدا درباره شرایط خاصی که در دوره کرونایی به وجود آمده و بعضی مناقشات پیرامون عزادری محرم مطالبی بگوید سپس وارد بحث معرفی کتاب شود. این مقدمه البته ارتباط زیادی با موضوع اصلی بحث داشت:

موضوع سخن من طبق آنچه که اعلام کردند قرار است بحثی درباره کتاب جامعه شناسی کوفه و معرفی آن باشد اما پیش از ورود به آن بخش نکته دیگری را لازم می دانم که مورد اشاره و بحث قرار بدهم آن هم مراسم سوگواری محرم است که این روزها بحث ها و مناقشه هایی را برانگیخته است. ایام کرونا شرایط استثنایی ایجاد کرده و یکی از عمومی ترین و پایدارترین مناسک که مناسک محرمی است را در کشور دستخوش چالش‌هایی قرار داده، هرچند که این پدیده نخست بار نیست چون در سال ۱۲۷۱ شمسی هم جامعه با همین مسئله مواجه شد با این تفاوت که در آن زمان »وبا» جمعیت را درو می کرد و علیرغم این شرایط پرخطر، مردم در مراسم سوگواری شرکت کردند و در ایام محرم آمارکشته‌ها بسیار اوج گرفت و تبعات نامطلوبی داشت و طبعاً باید از همان تجربه درس بگیریم و نگذاریم که آن فاجعه تکرار شود هرچند که این فضاها استثنایی هستند و بر خلاف تصور بعضی ها اصل مناسک را به باد نمی دهند و موقتی و اضطراری هستند. در همین ایام کرونایی چند روز پیش مقاله ای داشتم در روزنامه سازندگی با عنوان «بهترین کار در ایام محرم چیست؟: خلاصه مقاله این بود که از قول دو فقیه بزرگ امده بود مطالعه و تحیل علم واجب و دعا و عزاداری مستحب است لذا در شرایطی که جایز نیست سوگواری های سنتی جا آورده شود یکی از بهترین کارها مطالعه است. چند کتاب هم در پایان معرفی شده بود برای مطالعه درباره قیام امام حسین و واقعه کربلا. در مقاله آمده بود که مقدس اردبیلی چوم مقیم نجف و مشغول تحصیل و تدریس بود وقتی می خواست برای زیارت کربلا برود می گفت چون تحصیل علم واجب و زیارت مستحب است و ترک واجب بخاطر متحب سفر معصیت است باید در نماز جمع قصد و اتمام نمود. ایت الله منتظری هم در دیدارها و سخنرانی ها بارها می گفتند تحصیل علم و مطالعه کردن واجب است و دعا و زیارت مستحب.
خوشبختانه الان تا حد این اتفاق افتاده است مانند همین که شما می‌بینید حزب اتحاد ملت در شیراز و یا حزب کارگزاران در استان گلستان در ایام محرم نشست‌هایی را به نقد و بررسی کتاب اختصاص می دهند و یا کار دیگری که در تهران انجام شد «هیات احیا قرانی» در «کافه تاریخ» واقع در خیابان وصال برنامه ای گذاشته با عنوان «شب های خیمه» در نقد و بررسی کتاب های جریان ساز عاشورایی و تعدادی از کتاب ها توسط تعدادی از محققان در چند نشست ها را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهند.
در این حجم این اتفاق جدیدی است که امسال رخ داده و فضای مجازی هم این امکان را بیشتر فراهم کرده و امید است که این هم به یکی از شیوه‌های رایج بزرگداشت و مناسک محرمی برای همیشه تبدیل بشود.
همان طور که در مقاله می بینید به دو نمونه اشاره شده است دو فقبه و مرجع بزرگ متقدم و متاخر: مقدس اردبیلی از علمای سده دهم (متوفای 933ه) و معاصر شاه عباس و آیت الله منتظری از علمای هم عصر خودمان. بیانات هرکدام هم ناظر است به یکی از دو باب «تَرَتُّب» و «تزاحُم». هر دو بزرگوار هم بحث ترتب یا تزاحمِ واجب و مستحب را کرده اند و عزاداری سیدالشهدا را مستحب خوانده اند هرچند بیشتر روایات درباب زیارت است . همه علمای شیعه چنین نظری داشته اند. استفتائات اقای خمینی را هم ببینید همین نظر را دارند اما در همین روزها افرادی می گویند عزاداری سیدالشهدا افضل قُربات است و چون افضل قربات اعم است از واجب و مستحب لذا عزاداری هم از افضل واجبات است. از این مقدمه آن نتیجا را گرفته اند اما به کدام دلیل می شود ان را در زمره افضل واجبات و در ردیف نماز و روزه گذاشت؟ با کمال تعجب یکی دیگر از اعاظم هم از واجب کفایی بودن عزاداری محرم سخن گفته اند. انگار به نحو خزنده می خواهند اختراع واجب کنند. این شیوه برخورد با احکام شرعی که بدون مبنا و به نحو ذوقی هرکسی فتوای «مِن عِندی» بدهد وقتی بابش باز شد دیگرانی پیدا می شوند که چیزهای دیگری را مشمول واجب و حرام می کنند. تقریر احکام، کاری شبیه قانونگذاری است. هرکسی نمی تواند از راه برسد و به میل خودش قانون وضع کند. بنابراین ادعای وجوب در عزاداری(ولو به عنوان ثانویه) بدعت است و تعجب می کنم چرا در برابر این بدعت ها علما چیزی نمی گویند. وقتی در جایی که خوشتان امد جلوی بدعت نایستادید فردا جلوی بدعت هایی که خوش تان نمی اید هم نمی توانید بایستید. افراط در هرچیزی نتیجه عکس می دهد و به ضد خودش تبدیل می شود از جمله در عزاداری. به قول حکما«کل شی جاوز عن حده انعکس». زیاده روی باعث دلزدگی و فرار می شود. پس مسلم در عزاداری استحباب است اما درباب ترتب و تزاحم:
از یک جهت می شود گفت در شرایط عادی اصل ترتب همیشه جاری است. اصل ترتب که مطالعه و تحصیل علم و دانش واجب و سوگواری و دعا امری مستحب است.
در شرایطی که ما به سر می بریم گرچه ترتب همچنان جاری و کاربردی است اما مسئله امروز فوق ترتب است چون شرایط عادی نیست مسئله از باب تزاحم است و بسیار شدیدتر از تعارضی که در قول مقدس اردبیلی درباب تحیل علم و زیارت است. در فرمایش مقدس اردبیلی تعارض بین واجب و مستحب و بحث توجه نهی به سنت است تصورش را بکنید که این مسئله در حد اینکه آیا نماز مسافر قصر می شود یا نه؟ اما مسئله وقتی به جان آدمی مربوط شود فوق تعارض و تزاحمی است که مقدس اردبیلی به آن اشاره می کند.
بنابر این چه از باب ترتب و چه از باب تعارض و تزاحم در شرایط کرونایی نباید گذاشت تجربه تلخ و ناگوار ۱۲۷۱ تکرار شود. خوشبختانه از ستاد کرونا گرفته تا مراجع و حتی برخی از مداحانی که بسیار رفتارهای مورد انتقاد دارند همگی این را پذیرفته اند که امسال شرایط خاص است و نباید مثل همیشه رفتار کرد.
در مورد مسئله سوگواری‌ها بحث دیگری هم دارم. سوگواری ها دو بعد دارند: یکی اصل بزرگداشت شهدای کربلا و امام حسین علیه السلام است و یکی سوگواری های مرسوم و متداول که تبدیل به مناسک شده و ابزارها و روش‌های سوگواری.
این دو مسئله را من تفکیک می کنم. مسئله اول(یعنی بزرگداشت) چه از بعد مذهبی و چه از بعد عرفی قابل انکار نیست. شخصیت هایی که در راه آزادی، انسانیت، اخلاق مبارزه کرده‌اند همیشه مورد احترام اند و همیشه باید تکریم شوند چه رسد که شخصیتی مانند امام حسین علیه السلام باشد که یکی از ناب ترین حرکت های تاریخ بشریت را داشته است. اما در بعد ابزار و روشهای سوگواری نکته اول این است که این ابزار و روش ها ربطی به دین ندارند و اختراعی هستند و مربوط و محصول فرهنگ‌ها و سنت‌ها و آداب و رسوم اند بنابراین جای نقد و بررسی دارند.
چون ربطی به دین ندارند حکم واجب و مستحب هم بر آنها بار نمی شود. ممکن است حکم حرمت بر آنها بار ‌شود مثل قمه زنی که بعضی از علما از باب تهلکه و از باب اضرار به نفس حرام دانسته اند اما درباره شیوه های سوگواری حکم وجوب بی‌معنا و بلا موضوع است.
درباره مسئله سوگواری ها پژوهش گسترده‌ای را انجام داده ام که تکه هایی از آن قبلا در فصلنامه انجمن جامعه شناسی و یا در دانشنامه فرهنگ مردم به صورت پراکنده چاپ شده و امیدوارم توفیقی پیدا بشود که تمامیت آن را تدوین کرده و منتشر کنم.

بنابراین یکی از نکات مهم تفکیک اصل سوگواری و بزرگداشت شهدای کربلا است از مناسک و شیوه ها و ابزارهایی که بیشتر جنبه فرهنگی دارند تا جنبه دینی. و نهی نسبت به آنها به هیچ وجه به معنای نهی از اصل سوگواری و بزرگداشت نیست. برای مثال اگر کسی طبل و دهل و علم و علامت را نفی کند که نفی اصل بزرگداشت سیدالشهدا نیست اما متاسفانه بعضی ها فکر می کنند این ابزارها و شیوه ها جزو دین است و اصلا منکر انها را منکر مقدسات می دانند.
نکته دیگری که می خواهم بگویم پیرو یادداشت آیت الله عندلیب یکی از بزرگان حوزه که درخواست کرده بودند تفاوت نهی از جانب ما با نهی از جانب دیگران را روشن تر بگوییم که موجب سوء استفاده نشود لازم دیدم بیان کنم که موضع ما در مورد عدم برگزاری مراسم عاشورا:
اولاً به معنای نفی شور حسینی نیست. ثانیا به معنی نفی سوگواری و بزرگداشت امام حسین نیست. ثالثا خاستگاه ما با برخی از معترضین به برگزاری مراسم عزاداری بسیار متفاوت است. ما حتی نهی از آن را هم از منظر انسانی و هم از منظر دینی از هر دو بعد لازم می‌دانیم. از نظر دینی به این دلیل که حفظ جان و سلامت انسان از نظر شرعی مقدم بر احکام واجب است چه رسد به سوگواری که امری مستحب است. اما برخی از کسانی که در شبکه های اجتماعی و یا بعضی رسانه های برون مرزی هیاهو راه انداختند خاستگا‌ه شان به کلی فرق می کند. من اکانت بعضی از آنها را می‌شناسم و دیده‌ام آنها به اصل بزرگداشت شهدای کربلا هم باور ندارند. حتی بعضی از آنها صراحتاً مواضع ضد دینی دارند و حتی به امام حسین که از مسیحی و مارکسیست و شیعه و سنی و صوفی و متشرع برای او احترام قائل اند اهانت می کنند و به عنوان عرب و تازی تخطئه می‌کنند.
جالب این است که چنین کسانی هم به میدان آمده و با مراسم سوگواری امام حسین مخالفت می‌کنند و این مخالفت شان در واقع به خاطر سلامت مردم نیست به خاطر ضدیت با اصل موضوع و شعائر مذهبی است که این مخالفت هر از گاهی شکل و صورتی پیدا می‌کند امروز هم در صورت مخالفت با سوگواری‌ها ظاهر می‌شود بنابراین موضع ما با آنها فرق می‌کند.

حالا ممکن است گفته شود این سخن که دغدغه انها جان مردم نیست اتهام زنی است لذا لازم می دانم توضیح بدهم که چرا هیاهویی که در این زمینه راه انداخته اند تاحدی هم مشکوک به نظر می‌رسد؟
برای اینکه از ستاد کرونا تا رئیس جمهور تامراجع همه ضمن تاکید بر برگزاری مراسم بر این نکته تاکید کرده اند که باید فاصله اجتماعی و پروتکل‌های بهداشتی رعایت شود، برگزاری مراسم در فضاهای بسته ممنوع شود. البته این انتقاد می تواند انتقاد درستی باشد که اگر آزاد گذاشته شود تضمینی برای اینکه مردم مقررات را رعایت کنند نیست و آنها به خطر می افتند کما اینکه همین دیروز در تهران مجلس عزاداری گرفتند در فضای بسته وجمعیت بدون رعایت فاصله و حتی بدون ماسک سینه زنی می کردند و مداح هم می خواند. این کار خلاف شرع و خلاف عقل و خلاف مصلحت عامه و دستور مراجع مذهبی و مدیریتی است و بایددستگاه های ذیربط جلوی اینها را بگیرند چون کسانی هم که مراعات کرده‌اند به خطر می‌افتند چون این ویروس اشاعه پیدا می‌کند اما از آن طرف واقعیت این هم وجود دارد که عملا نمی شود جلوی آن را گرفت کما اینکه در تعطیلات نوروز آنهمه سفارش به ماندن در خانه شد و حتی بعضی جاده ها را بستند اما عده زیادی بی اعتنا به این مقررات رفتند و حائل ها را برداشتند و با مامورین هم درگیر شدند و سفرهای شان را انجام دادند و باعث اوجگیری کرونا هم شدند. در سیزده بدر هم علیرغم تعطیلی پارک ها و گذاشتن ماموران اما عده‌ای از افراد آن را به نحوه سنتی برگزار کردند. در هیچ جای دنیا هم نمی شود برای هر نفر یک مأمور گذاشت. در آلمان هم چند هزار نفر تظاهرات کردند و آمدند برلین در اعتراض یه ماسک زدن و مقررات امنیتی و بهداشتی چون آن را قبول ندارند. این افراد در همه دنیا هستند. جلوی شان را هم نمی شود گرفت. اگر انتقادی هم هست متوجه رفتار این مردم است اما نهادهای مذهبی و دولتی با آن که به طور رسمی اعلام کرده اند که مقررات باید رعایت شود و بر آن تاکید داشته‌اند جالب این است که در برابر چنین موضعی، عده ای بلوا و محرم هراسی راه انداخته و بهانه ها به دست گرفته اند این در حالی است که درست در همین زمان در جاهای دیگر اتفاقات دیگری افتاده است ولی این ابراز نگرانی ها و هراس ها را از جانب این رسانه ها نمی بینید. بگذریم از اینکه مثلاً در آلمان مانند همان کسانی که در اینجا رفتارهای ارتودوکسی انجام می‌دهند در آلمان هم تمرد می کنند و تظاهرات چندهزار نفره در مخالفت با ماسک زنی و در مخالفت با پروتکل ها و مقررات امنیتی و بهداشتی راه انداخته اند اما سوی مخالفان برگزاری بزرگداشت امام حسین که نسبت به هر مسئله ای در هرگوشه دنیا کامنتی می گذارند و خود را متخصص می دانند انتقادی درباره انها ندیدیم. منهای این در ووهان چین که مرکز شروع و اشاعه کرونا بود همین چند روز پیش فیلم ها و تصاویری در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در دنیا پخش شد که نشان می‌داد با تراکم زیادی در استخری بسیار بزرگ حضور پیدا کرده اند. یا در سواحل کشور امریکا و بعضی از کشورهای اروپایی با وجود اینکه هنوز کرونا می تازد و قربانی می گیرد ممنوعیت ها برداشته شده و افراد با تراکم زیادی در سواحل حضور پیدا می کند. در اردیبهشت ۹۹ سواحل آمریکا در شرایط کرونا رسما بازگشایی شد و فیلم آن در شبکه های اجتماعی و رسانه های دنیا پخش شد. در همین خرداد ماه هم اعلام شد دولت فرانسه دستور بازگشائی کافه‌ها، کاباره ها و رستوران‌ها را صادر کرده. جالب است که به آن اعتراض نمی‌شود اما به بزرگداشت شهدای کربلا که یک سنت دیرین است و این همه بر رعایت مقررات هم تاکید شده اعتراض می کنند. اگر مسئله جان و سلامی آدمی مهم است همه جا مهم است چه ایران باشد چه امریکا. مسئله من در اینجا در برابر رسانه هایی که اینطور عمل می کنند اصلا اعتقادی نیست چون فصل مشترک مان نیست بلکه از نظر اصول حرفه ای و اخلاقی وقتی دستگاهی ادعای رسانه بودن دارد این شیوه عملش القا می کند که نه رسانه بلکه ابزار تبلیغی و سیاسی گروهی علیه گروه دیگر است.
مقایسه نوع برخورد با این دو اتفاق نشان‌دهنده این است که مسئله واقعا نه مسئله معرفتی و اندیشه‌ای است و نه مسئله پایبندی به حفظ سلامت انسان. بلکه نوع دیگری از تعصب است. تعصب ضد مذهبی در برابر تعصب مذهبی.

و اما درباره کتاب جامعه شناسی کوفه
شالوده کتاب جامعه شناسی کوفه و قیام امام حسین دو مقاله پژوهشی برای دو همایش علمی درسالهای 1374 و 1375 به علاوه ۱ گفتار در سالگرد نهضت آزادی ایران در تفسیر والعصر و بیان الگوی زوال قدرت ها است که در اسفند سال 1381 ایراد شده.
بخش اول تحلیل خود حرکت مردم کوفه و قیام امام حسین است بخش دوم تحلیل جامعه شناختی پیامدهای آن و مناسکی است که همه ساله در بزرگداشت شهدای کربلا را برگزار می شود تحت عنوان: کارکردهای عاشورا.
اتفاقا پرسشی در مقدمه کتاب مطرح شده که مرتبط است با مسئله امروز ما که دقایقی پیش مطرح کردم. در مقدمه کتاب آمده است «از آنجا که کارکردها و مصلحت های عاشورا در تاریخ گذشته ما که ساخت سنتی داشته مورد بحث قرار می‌گیرد باید به این پرسش نیز بپردازیم که آیا با تبدیل شدن به جامعه مدنی که سکولاریزه شدن روابط اجتماعی از پیامدهای اجتناب ناپذیر و طبیعی آن است آیا باید کارکردها و مصلحت های عاشورا را منتفی دانست؟»
در بخش دوم کتاب اندکی به پاسخ این پرسش پرداخته شده اما پاسخ کامل و تفصیلی اش آن است که قرار است در یک کتاب مفصل پژوهشی درباره تحلیل جامعه شناختی مناسک عاشورایی منتشر شود.
این سه گفتاری که عرض کردم در یک مجموعه در سال ۷۸ توسط نشر نی منتشر شدند و چاپ سوم آن در سال ۸۴ قرار بود منتشر شود که به آن مجوز ندادند با یک دلیل عجیب:

درچاپ سوم آن که در دوره روحانی در سال 96 مجوز گرفت نوشته های دیگری هم افزوده شده است.
اما این کتاب در واقع یک تئوری را دنبال می کند. تئوری ای که برای اولین بار در سال ۷۵ در رساله فوق لیسانس من تشریح شد و در فصلنامه حضور هم به چاپ رسید و بعد از آن در چند مقاله و سخنرانی آن را بسط دادم. این تئوری مرتبط با حوزه جامعه شناسی دین و جامعه شناسی معرفت است. اساس آن بر توضیح یک دوآلیسم کاذب است. یعنی توضیح اینکه چگونه یک دوآلیسم اعتباری تبدیل به امر حقیقی شده و پایه تحلیل های جامعه شناختی و سیاسی قرار می گیرد.
نکته دوم این است که برخلاف این تئوری رایج که نظریه های علوم اجتماعی عطف به ماسبق نمی‌شوند کتاب مبتنی بر این نظریه است که نظریات علوم اجتماعی عطف به ماسبق می‌شوند. در پیوست کتاب توضیحاتی پیرامون این مطلب آمده است.
باقی سپس به بیان محورها و نکات اصلی کتاب پرداخت سپس عبدالجواد موسوی شعرخوانی کرد.

کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi

اینستاگرام
https://instagram.com/emadeddinbaghi

وبسایت
www.emadbaghi.com

فیس بوک
https://facebook.com/Emadbaqi/