پنجشنبه 17 مهر 1399

سوگواره شجریان

حـالـيـا غـلـغـله در گنـبـد افلاك انداز
(حافظ)
مرگ شجریان دروغی بزرگ است. او نمرد، جاودانه شد. چنین انسانهایی تا وقتی زنده هستند هم برای خودشان و هم برای دیگرانند ولی وقتی چشم از جهان فرو بستند فقط متعلق به دیگرانند و در خاطره ها می ماند.
شجریان برای همه مردم با "ربنا" جاودانه شده است، ربنایی که از کودکی در گوشمان طنین انداز شد، آوای دلنشینی که هنوز جایگزین ندارد و با فرمان تحریم آن به صدا و سیما، از دلها بیرون نمی رود بل دلنشین تر می شود. اما برای عده ای هم شجریان با مرغ سحرش نوستالژی شده است. کمتر زندانی سیاسی ای سراغ داریم که در پشت دیوارهای بلند زندان با ترانه مرغ سحر به سبک شجریان زندگی نکرده باشد. زندانیان در مناسبت‌های مختلف از وقت دلتنگی گرفته تا وقتی همبندی آزاد می شود و می خواهند وداع و بدرقه اش کنند سرود "مرغ سحر ناله سر کن" را سر می‌دادند و از امیدشان به آزادی می گفتند: ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن".
هرچند خوانندگان گرانقدری آن را اجرا کرده اند و به زیبایی خوانده اند اما با نام شجریان چنان گره خورد به گونه‌ای که حتی خالق مرغ سحر را هم کمتر کسی می شناسد. مرغ سحر بیشتر به ترانه خوانش شناخته شده است اما چرا چنین نفوذی دارد؟ زیرا مرغ سحر زاییده شرایط استبدادی بود و تا استبداد باشد نفوذ خود را خواهد داشت. روزی که از رونق افتد یعنی شرایط دیگرگون شده و موضوعیت خود را از دست داده است. ملک الشعرای بهار این شعر را پس از استبداد صغیر سرود که انقلاب مشروطیت ناکام ماند و رضاخان به پادشاهی رسید. مرغ سحر گفتگوی شاعر با پرنده ای است که هر دو ناامیدند. روزی که شاعر و مرغ سحر امیدوار شوند این شعر یک صنعت شعری در تاریخ ادبیات خواهد شد.
شجریان چون" بلبل پربسته! ز کنج قفس درآمد و نغمهٔ آزادی نوع بشر سرود و شعر پرشور "تفنگت را زمین بگذار" در روزهای بحرانی جنبش سبز را خواند. یادم نمی رود وقتی که آقای قوچانی از زندان آزاد شده بود و از شرایط زندان ناگهان به محیط پاگذاشت که با ترانه تفنگت را زمین بگذار مواجه شد منقلب شده بود و این حالی بود که همگان داشتند. همه دوست داشتند بدون تفنگ و زندان با هم حرف بزنند بجز آنانکه از گفتگو و مدارا سودی نمی بردند. سرانجام، این نغمه سرای آزادی نیز از زندان دنیا آزاد شد و به ابدیت پیوست اما نخ این بادبادک رها در چنگ دلها مانده است.
اگر بحران کرونا نگذاشت پیکرش بر شانه جمعیت میلیونی تشییع شود و نغمه او را به افلاک برساند اما این نغمه بدون آن جمعیت هم در فضای عمومی ایران پیچیده است. او فخر ایران و سرمایه ملی ایرانیان است. او در ایران، با ایران و کنار ایران ماند و سینه ایرانیان مزار اوست.

کانال گفتار های باقی
https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام
https://instagram.com/emadeddinbaghi
وبسایت
www.emadbaghi.com
فیس بوک
https://facebook.com/Emadbaqi/