پنجشنبه 15 آبان 1399

به سوی نقطه صفر "#عفو"

عمادالدین باقی
روزنامه سازندگی شماره ۷۹۲ پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۹ ص ۲
رویکردهای ایدئالیستی و پراگماتیستی(#ذهن گرایانه و #واقعگرایانه یا #عملگرایانه) در حوزه سیاست و حقوق بشر، گرچه هر کدام دربرگیرنده عناصری از حقیقت و ارزش هستند اما همواره در کشمکش بوده و گاهی بسیار به سختی دست به گریبان می شوند. برای مثال وقتی که لیست عفوی اعلام می شود که در یکسال و نیم گذشته سومین مرحله از #عفو محکومان سیاسی و امنیتی است و در سنوات گذشته با چنین تعداد و کیفیتی سابقه نداشته اما رویکرد ایده آلیستی می گوید اساساً چرا از اول آنها را بازداشت و محکوم کردید که حالا عفو کنید؟ شما آزادی را که حق طبیعی ماست می گیرید سپس قطره، قطره آن را به ما بازمی گردانید و ما هم باید مدیون و ممنون شما باشیم؟
اما #رویکرد_پراگماتیستی می گوید فارغ از اینکه چه تعدادی از آنها گناهکار و چه تعدادی بی گناه اند، نفس عمل را باید ستود به ویژه که اکثریت عفو شدگان اساسا نه کنشگر سیاسی اند نه چنین دغدغه ای دارند و بطور کلی هر گامی که در جهت ایده آل ها باشد باید استقبال و تشویق شود.
آنچه که می تواند باعث پیشرفت گام های حقوق بشری باشد رویکرد پراگماتیستی است که در جوف خود نگاه به ایده آل ها دارد اما اسیر ذهنیت و ایده‌آلیسم نمی‌شود. در این یادداشت کوتاه مجال آن نیست که با ذکر مثال ها و مستندات فراوان نشان دهم که مشی عملی نهادهای حقوق بشری معتبر و بین المللی در دنیا نیز همین گونه بوده و کافیست فقط به لیست برندگان صلح #نوبل نگاه کنید.
تصور نکنید که مشکل رویارویی دو رویکرد "ایده آل گرایانه" و "واقعگرایانه و عمل گرایانه" فقط در ایران است. حتی در یک جامعه پیشرفته و توسعه یافته این مشکلات وجود دارد چنان که مثلا پاتریک سیل و مک کانویل درباره بحران یا به تعبیر آنها انقلاب دانشجویی ۱۹۶۸ فرانسه می گویند: سازمان های دانشجویی فرانسه عمدتاً به دو دسته تقسیم می شدند: اتحادیه ها و گروه های سیاسی. دسته اول از نظر تئوری به دنبال حقوق صنفی و منافع دانشجو بودند و دسته دوم بیشتر به فعالیت سیاسی فراتر از دانشگاه می پرداختند... آنها فقط کافی است جنبش را آغاز کنند و در مسئولیت آنها نیست که در درون جنبش چه اتفاقی می افتد... دانشگاهیان( اساتید و دانشجویان) به دو دسته اصلاح‌طلب _کبوترها_ و خشونت ورزان _باز ها_ تقسیم شدند... از روزهای آغازین جنبش شکاف عمیق و جدی بین دانشجویان وجود داشت و آن تفاوت بین اصلاح طلبی و انقلابی گری بود... اصلاح طلبان به علت اهداف بهتر و دست‌یافتنی تری که در پیش گرفتند نسبت به انقلابی گر ها از موفقیت بهتری برخوردار شدند(انقلاب ۱۹۶۸ فرانسه، ص ۵۰، ۷۴، ۷۹، ۱۳۸ و ۱۳۹).
بنابراین اگر هر کسی دغدغه تغییر، تحول و پیشرفت داشته باشد باید از گام تازه #قوه_قضاییه استقبال کند. از این جهت امروز ما باید بدون کمترین مسامحه در ادامه انتقادات خویش، به جای اینکه خود را با ایده آل ها مقایسه کنیم، با گذشته چند سال پیش و فراز و فرودهای مان مقایسه کنیم، افزون بر سهم حکومت در وضعیت ناگوار موجود، سهم خودمان را هم بشناسیم. خودمان را با ترکیه و مصر مقایسه کنیم. ترکیه که از نظر شاخص‌های دموکراسی رتبه خوبی دارد و مصر که کشور بزرگی در جهان عرب است ولی از نظر توسعه یافتگی سیاسی در رتبه پایینی قرار دارد اما مورد حمایت آمریکا، اروپا و عربستان و کشورهای عرب منطقه است اما در حال حاضر هزاران زندانی سیاسی در زندان های ترکیه و زندان های مصر در حال پوسیدن هستند و امار زندانیان سیاسی و امنیتی آنها چهار رقمی است. موج اعدام های ضدبشری در مصر و احکام حبس های سنگین در مصر و ترکیه از ضدبشری ترین اقداماتی است که صورت گرفته و آن را به عنوان تروریسم، خشونت و براندازی توجیه می کنند. امروز ما می توانیم بگوییم که در مقایسه با این کشورها با وجود اینکه از شرایط خطیر و حساس تری برخورداریم و در گوشه گوشه این کشور فعالیتهای خشونت آمیز سازماندهی شده و گرگ هایی در کمین تکه پاره کردن کشور هستند اما در مقایسه با آنها تعداد زندانیان سیاسی امنیتی ما سه رقمی است و باید برای تک رقمی و صفر شدن ان بکوشیم اما رسیدن به این نقطه مستلزم آموزش کنشگری مدنی و رفتار قانون گرایانه در جامعه هم هست. در واقع نباید فقط از حکومت انتظار داشت. تغییر رفتار حکومت و کنشگران مدنی توأمان می تواند جامعه را به آن نقطه صفر برساند.
نکته باریکی که باید مراقبش بود به ویژه مسئولان و مدیران کشور باید مراقب باشند، این است که در دام قیاس به اقبح نیفتند. آموزه قرانی، قیاس به احسن است یعنی ما باید همواره خود را با بهترین ها مقایسه کنیم و ببینیم چقدر عقب هستیم و فاصله خود را بکاهیم نه اینکه همواره خودمان را با بدترین ها مقایسه کنیم و نتیجه بگیریم که پس ما بهترینیم. ضمن هشدار در مراقبت از این مغالطه و دامگه، باید پراگماتیست بود نه ایده آلیست.
کنش پراگماتیستی نوعاً دشوارتر، پیچیده‌تر، لغزنده تر و رنج آور در عین حال سودمندتر است. کنش ایده آلیستی واجد خصوصیاتی معکوس آن است.

کانال گفتار های باقی
https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام
https://instagram.com/emadeddinbaghi
وبسایت
www.emadbaghi.com
فیس بوک
https://facebook.com/Emadbaqi/