یکشنبه 5 بهمن 1399آقای عمادالدین باقی، انتقاد از اعتراض یا توصیه سکوت؟ مقاله ای از آقای فرج سرکوهیسایت خبار روز پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۹ فرج سرکوهی آقای عمادالدین باقی، که خود را مدافع حقوق بشر میداند و سوابقی در این زمینه در کارنامه خود دارد، در چندین توئیت در باره پرونده افکاریها بر آن است که «پیگیریهای حقوقی در دست انجام، بدون نیاز به جریان سازیهای اخیر بخت کامیابی وکلا را داشت» اما «افتادن پرونده در کشکمش سیاسی این امیدها را می کاهد و خطر اعدام را بالا میبرد» . ….
یعنی: این همه آنچه هست که رخ دادهاست و آقای باقی آنها را «جریان سازی» و «کشکمش سیاسی» خوانده و نگران آن است که «دستگاه امنیتی و قضایی دچار واکنش منفی شوند». …. چرا آقای باقی با انگ «جریان سازی» و «کشکمش سیاسی» مادر افکاریها، نوید افکاری، برخی رسانهها و معترضان به شکنجه و اعدام را، هرچند غیرمستقیم، به «بالا بردن خطر اعدام» متهم میکند؟. آقای باقی با «جریان سازی» و «کشکمش سیاسی» خواندن آنچه را که نوشتم سکوت خبری، سکوت خانواده، سکوت متهم و سکوت شهروندان را در برابر اعتراف به زور شکنجه گرفته شده و حکمهای ناعادلانه اعدام توصیه نمیکند؟ این تصور که رسانهای شدن خبر شکنجه و اعدام و اعتراض عمومی بدان قوه قضائیه اسلامی را به «واکنش منفی»، به مثل اجرای حکم، وادار میکند نشانه نشناختن ساختار حاکم بر ایران و ندیدن تجربه ۴۰ سال گذشته نیست؟ کافی است به فهرست طولانی نامهائی بنگریم که در سکوت خبری اعدام و شکنجه شدند. آقای باقی عزیز آقای باقی عزیز حق خانواده محکوم است که دادخواهی و دلایل خود را علیه حکمی که ظالمانه میداند با مردم مطرح کند، واکنش انتقادی و اعتراضی انسانها به شکنجه و به حکمی که ناعادلانه می دانند، در فضای مجازی و حتا در تظاهرات و… حق همه انسانها است و آنگاه که احساس ظلم میکنند وظیفه شهروندی آنها. نظام استبداد و فقر و تبعیض و ستم، و قوه قضائیه آن نیز برای شکنجه و اعدام و حبسهای سنگین به انگیزه بیرونی نیاز ندارد. کافی است به ۴۰ ساله گذشته یا به کارنامه رئیس قوه قضائیه این نظام نگاه کنید. فعال مدافع حقوق بشر بودن البته خوب است اما نمیتوان با سکوت و فقط در چارچوب مجاز قوه قضائیه اسلامی از حقوق بشر و از جان و آزادی آدمها دفاع کرد مگر آن که ساختار امنیتی و قضائی اسلامی مسلط را نشناسیم و از کارنامه ان ها بی خبر باشیم که شما هم می شناسید و هم با خبر هستید. آقای باقی عزیز به مثل متناسب با شرایط متحول زمانی گروههای سیاسی مخالف، زمانی روشنفکران مستقل منتقد، زمانی فعالان حقوق بشری اغلب نزدیک به اصلاحطلبان حکومتی و مطرح در رسانهها، فضای مجازی و برخوردار از حمایت نهادهای بینالمللی حقوق بشری و… آماج اصلی سرکوب نظام مسلط بودند. از دیماه ۹۶ به بعد، که نظام مسلط با اعتراضهای مردمی رو به رو و آینده خود را در گسترش توفانی این اعتراضها در خطر جدی می بیند، سرکوب هدفهای پیشین خود را همچنان ادامه میدهد اما چهرههای فعال در اعتراضهای مردمی به آماج اصلی سرکوب خشن نظام بدل شدهاند. مخالفان نظام نیز خوب است که این واقعیت را در سیاستها و کنش و واکنشهای حمایتی خود در نظر گیرند. حکمهای اعدام و حبسهای سنگین علیه چهرههای فعال و برخاسته از اعتراضهای مردمی بیانکننده این واقعیت نیز هست که نظام استبدادی در موقعیت کنونی از مردم معترض و چهرههای برخاسته از اعتراضهای مردمی بیش از همه میترسد پس آنان را شکنجه و به اعدام و حبسهای سنگین محکوم می کند تا مردم را ترسانده و از ظهور چهرههای معترض مردمی جلوگیری کند. حضور فعال لایههای گوناگون مردم در سیاست و سازماندهی مستقل مردمی از شاخصهها و لوازم اصلی دموکراسی است. چهرههائی که از بستر اعتراضهای مردمی برمیخیزند، و اکنون به آماج اصلی سرکوب خشن نظام استبداد و فقر و تبعیض بدل شدهاند، ستونهای آلترناتیوهای دموکراتیک ایران هستند که در کوران مبارزه مردمی میآموزند و آبدیده میشوند. منبع: فیس بوک نگارنده |