دوشنبه 5 دی 1384

پيشرفتها و‎ ‎موانع كار در انجمن دفاع از حقوق زندانيان ايران‎

راديو المان:‎انجمن دفاع از حقوق زندانیان‎» ‎نهاد مدنی نوپايی در ايران است كه فعاليت مناسب و حتی موفقيت‌آميزی در عمر كوتاه‎ ‎خود داشته است. و به همين خاطر هم نهاد‌های بين‌المللی حقوق بشر به آن توجه داشته و‎ ‎از آن با اهدای جايزه به رئيس ‏آن، عمادالدين باقی ، تقدير كردند. در جامعه‌ای كه‎ ‎هنوز در آن نهادهای مدنی و سازمان‌های غيردولتی حضور چشمگير و ‏قوام‌يافته‌ای‎ ‎ندارند، تجربه‌ی فعاليت سازمان‌هايی چون «انجمن دفاع از حقوق زندانیان» می‌تواند‎ ‎برای ديگر نهادهای ‏مدنی موثر باشد. آقای باقی در گفتگو با دويچه وله از چند و چون‎ ‎فعاليت دوساله‌ی اين انجمن و تجارب خود می‌گويد

راديو المان‎25.12.2005‎ برابر با 4/10/1384مصاحبه‌‏گر: کیواندخت قهاری
دویچه‌وله‎: ‎آقای عمادالدین باقی، اهدای جایزه‌ای مثل جایزه‌ی‎ ‎کمیسیون حقوق بشر چه تاثیری می‌تواند بر کار شما و ‏همکاران شما در «انجمن دفاع از‎ ‎حقوق زندانیان» بگذارد؟
عمادالدین باقی‎: ‎به نظر من اینگونه اقدامات برآیندش مثبت است‎. ‎بهرحال همین که نشان می‌دهد جامعه جهانی نسبت ‏به فعالیت‌های حقوق بشری در کشور ما‎ ‎توجه دارد، این باعث انگیزه‌ی بیشتر ما و همکاران ما می‌شود. یک نکته‌ی خیلی ‏مهمی‎ ‎را هم که نشان می‌دهد، اینست که شما وقتی به عقب برمی‌گردید در جامعه سنتی یا‎ ‎حتا تا چنددهه‌ی پیش معمولا ‏اینگونه بود که همه اگر دغدغه‌ای داشتند نسبت به حقوق‎ ‎دیگران، ابتدا دغدغه‌ی حقوق خویشان، بعد دغدغه‌ی حقوق ‏همشهریان بود. اگر کسی خیلی‎ ‎انسانگرایانه می‌اندیشید این تبدیل می‌شد، به دغدغه‌ی حقوق هموطنان. اینگونه نبود‎ ‎که مردم ‏یک کشوری نگران رعایت حقوق مردمی در نقاط دورتر در این دنیا باشند. وقتی‎ ‎این اتفاقات می‌افتد، نشان می‌دهد که ما ‏به‌سمت تشکیل یک خانواده‌ی جهانی می‌رویم و‎ ‎امروز در هر گوشه‌‌ای از دنیا نسبت به فعالیت‌های حقوق بشری در سایر ‏مناطق و کشورها‎ ‎توجه و نظارت دارند و این توجه بحدی‌ست که تشویق می‌کنند. بنابراین، من معتقدم که‎ ‎اینگونه اقدامات نه ‏تنها برای ما و مجموعه‌ی دوستانمان، بلکه جریان فعالیت‌های حقوق‎ ‎بشری را در سطح بین‌المللی تقویت می‌کند و یکنوع ‏همگرایی، تفاهم و همدلی را برای‎ ‎پیشرفت حقوق بشر در کشور ما و در سطح دنیا ایجاد می‌کند‎.‎
دویچه‌وله‎: ‎آقای باقی این جایزه به خاطر فعالیت‌های شما، از‎ ‎جمله در «انجمن دفاع از حقوق زندانیان»، به شما اعطا ‏شده است. انجمن شما دوسال پیش‎ ‎تاسیس شد. تا چه حد در این دو سال شما پیشرفت در کارتان داشته‌اید؟‎ ‎
عمادالدین باقی‎: ‎این پیشرفت را ممکن است من خود خیلی مثبت‎ ‎ارزیابی کنم یا حتا با استناد به اظهارنظر انجمن‌ها و ‏نهادهای دیگری که همزمان با‎ ‎ما یا پیش‌تر از ما تاسیس شدند و اعلام موجودیت کردند و صادقانه و صمیمانه به ما‎ ‎گفته‌اند ‏که دستاورد این انجمن و فعالیت‌هایی که در این دوسال داشته، خیلی بیش از‎ ‎فعالیت‌هایی‌ست که دوستان در انجمن‌های دیگر ‏داشته‌اند. اما، با آنکه معتقدم که‎ ‎ظرفیت برای کار بیشتر وجود داشته است و ما می‌توانستیم موفق‌تر هم باشیم، در عین‎ ‎حال ‏نیز معتقدم که نتایج کار انجمن در طول همین مدت کوتاه عمرش بسیار مثبت بوده‎ ‎است. با در نظرگرفتن اینکه بسیاری از ‏کارهای ما اساسا جنبه‌ی تبلیغاتی ندارند، یعنی‎ ‎انتشار عمومی پیدا نمی‌کنند. آن چیزی که انتشار عمومی پیدا می‌کند، مثل ‏فرض کنید‎ ‎برگزاری سمینارهاست که ما در یکسال ۶ سمینار برگزار کردیم یا انتشار چند کتاب در‎ ‎مورد زندان و یا انتشار ‏بیانیه‌ها و نامه‌ها خطاب به مقامات قضایی که اینها همه بخش‎ ‎کوچکی از حجم عظیم فعالیت‌های عملی بوده که در انجمن ‏صورت می‌گرفته، مثل کارهای‎ ‎مشاوره‌ای یا حل مسایل زندانیان که در مواردی منجر به آزادی تعدادی از زندانیان شده‎ ‎است، یا فرض کنید مشکلات درمانی برخی از خانواده‌های زندانیان. و فعالیت‌های مختلفی‎ ‎که اینها به‌چشم نمی‌آید و لزومی ‏هم ندارد که تبلیغ بشود، چون تبلیغ آنها به این‎ ‎معنی‌ست که نهادها پیش از آنکه هدفشان حل مسایل زندانیان باشد، هدفشان ‏تبلیغات کردن‎ ‎است. لذا، ما هم به چنین رویکردی هیچوقت علاقه‌ای نداشتیم. اگر ما فعالیت‌هایی را‎ ‎هم که جایی گفته و ثبت ‏نشده و البته بخشی از آنها در سایت انجمن منتشر شده است و در‎ ‎کارنامه‌ی سالانه‌ی انجمن هم فهرست‌اش ذکر خواهد شد، ‏اگر اینها را هم در نظر‎ ‎بگیریم، من تصورم اینست که این انجمن فعالیت‌اش چشمگیر و نسبتا موفق بوده است‎. ‎
دویچه‌وله‎: ‎آقای باقی، شما بیشتر اوقات روزتان را با فعالیت در‎ ‎این انجمن می‌گذرانيد؟
عمادالدین باقی‎: ‎کار عمده و اصلی من در طول ۲۰ و چندسال گذشته‏‎ ‎کار پژوهشی بوده، و بطور مشخص از ۲۲ سال ‏پیش اساسا گذران زندگی من فقط و فقط از راه‏‎ ‎انتشار کتابها و مقالات و اجرای پروژه‌های تحقیقاتی‌ام بوده است. لذا، عمده‌ی ‏وقت‎ ‎من را فعالیت‌های پژوهشی و نوشتاری و کتاب پر می کرد و در کنار آن شرکت در‎ ‎فعالیت‌های سیاسی، جلسات و ‏کارهای دیگری بوده است، حتا وقتی که در دانشگاه تدریس‎ ‎می‌کردم، تدریس در دانشگاه هم از نظر من جنبه‌ی ثانوی داشت ‏و کار اصلی‌ام تلقی‎ ‎نمی‌شد. در واقع فکر می‌کردم که محصول مطالعات و پژوهشهایم را می‌روم در کلاسها‎ ‎عرضه می‌کنم، ‏و وقتی هم بطور گسترده‌ای درگیر کار مطبوعاتی شدم، از دوم خرداد‎ ‎به‌بعد، سعی ‌کردم توازنی برقرار بشود بین ‏فعالیت‌های پژوهشی و کار مطبوعاتی. البته‎ ‎قبل از آن هم برای مطبوعات می‌نوشتم و حتا در مواردی به شکل حاشیه‌ای ‏مسئولیت‎ ‎مطبوعاتی داشتم. اما از هنگامیکه درگیر کار انجمن دفاع از حقوق زندانیان شدم، برای‎ ‎اولین بار بود که بصورت ‏خیلی گسترده وارد کار عملی شدم، بنحوی که، حتا، بیش از‎ ‎تصور اولیه‌ام وقت مرا گرفته است بطوریکه یک روز کامل ‏کاری را من برای انجمن صرف‎ ‎می کنم و فعالیت‌های مطالعاتی‌ام منتقل شده است به پس از رفتن به منزل. یعنی در‎ ‎ساعات ‏شب قبل از خواب و صبح زود بعد از برخاستن، یعنی بعد از رفتن از انجمن و قبل‎ ‎از آمدن به انجمن. این باعث شده است ‏که مقدار زیادی از وقت مربوط به حوزه‌ی خصوصی‎ ‎من گرفته بشود، بخاطر اینکه ناگزیرم آن فعالیت‌های مطالعاتی‌ام را ‏ادامه بدهم و‎ ‎به‌دلیل اینکه در طول روز عملا بطور وسیع درگیر کارهای انجمن هستم. بله، همانطور که‎ ‎می‌گویید، واقعا ‏یک روز کامل کاری را از‎ ‎من می‌گیرد. البته بعضی از دوستان دیگر هم‎ ‎که در انجمن فعالند وضعیت مشابه‌ای را دارند، ‏هرچند آنها ممکن است در هفته ۲ یا ۳‏‎ ‎روز کاری کامل را بیایند و بعضی‌ها هم کمتر. اما برای من تقریبا تمام روزهای ‏هفته‎ ‎است، و از آنجا که شماره‌ی تلفن منزل و موبایل‌ام دست زندانیان هست، صبح و شب و‎ ‎تعطیل و غیرتعطیل که در ‏منزل هستیم، گاهی ‌اوقات خودم یا خانواده، جوابگوی این‎ ‎تماسهای تلفنی هستیم. یعنی عملا همه‌ی اعضای خانواده‌ام هم ‏بنوعی درگیر انجمن و‎ ‎زندانیان شده‌اند. البته همسر من که عضو هیات موسس بوده و الان هم در یکی از‎ ‎کمیته‌ها فعال ‏است. بهرحال،‌ انگیزه دارند و همه‌ی شرایط را تحمل و با ما همراهی‎ ‎می‌کنند‎.‎
دویچه‌وله‎: ‎آقای باقی می‌توانید برای ما مثال بزنید که مثلا‎ ‎امروز از صبح که آمده‌اید با چه مواردی برای رسیدگی به ‏وضعیت زندانیان سروکار‎ ‎داشته‌اید؟
عمادالدین باقی‎: ‎مراجعات مختلف است، چون ما فعالیت‌مان عام‎ ‎هست. مثلا فرض کنید، همین امروز نامه‌ای داشتم از ‏یک دانشجوی زندانی که در نامه‌اش‎ ‎نوشته است، من دانشجوی روانشناسی دانشگاه اصفهان هستم که به اتهام راهزنی ‏محکوم به‎ ۱۵ ‎سال حبس شده‌ام، و تقاضای کمک کرده است. نامه‌ی دیگری از یک فرد زندانی داشتیم‎ ‎که تا بحال اسم‌اش هم ‏به گوش ما نخورده بود. او در این نامه نوشته است، من به اتهام‎ ‎اقدام علیه امنیت ملی محکوم به ده سال حبس شده‌ام و ‏دوسال است که در زندان بسر‎ ‎می‌برم و به‌دلیل عدم تمکن مالی وکیل هم نداشتم، که تقاضای کمک کرده است. و نام این‎ ‎فرد ‏برای اولین بار بود که دیده شد و بگوش ما خورد. این نمونه نشان می‌دهد،‎ ‎زندانیانی هستند که محکومیت‌هایی را می‌گذرانند ‏و هیچکس از وضعیت آنها اطلاعی‎ ‎ندارد. مورد سوم، تماسی بود که همسر یکی از متهمان پرونده‌ی جاسوسی هسته‌ای ‏داشت و‎ ‎به تفصيل توضیح می‌داد در مورد مشکلات زندانی‌شان و مسایل حقوقی‌اش و درخواست کمک‎ ‎می‌کرد که این ‏تماسها و یا این نامه‌ها را بلافاصله به دوستان و همکاران دیگر دادیم‎ ‎که آنها هم کمک کردند و نامه‌هایی در این زمینه ‏نوشته شد و هرکدام از این نامه‌ها‎ ‎به مراجع مربوطه‌اش ارسال خواهد شد‎. ‎
دویچه وله‎: ‎می‌توانیم بگوییم که فعالیت‌های شما در دوسال اخیر‎ ‎به گونه‌ای بوده است که الان نسبتا زندانیان و ‏خانواده‌هایشان می‌دانند که‎ ‎می‌توانند به شما مراجعه بکنند و کمک بخواهند؟
عمادالدین باقی‎: ‎بله! البته می‌دانید، اینکه موضوع فعالیت‌ ما‏‎ ‎عام هست، یعنی اگر ما اعلام می‌کردیم که فقط به مسایل ‏زندانیان سیاسی رسیدگی‎ ‎می‌کنیم، دامنه‌اش محدود به، فرض کنید، ۳۰ تا ۴۰ یا ۵۰ زندانی می‌شد و بار ما هم‎ ‎سبک بود. اما ‏چون موضوع فعالیت عام هست خیل توقعات و انتظاراتی که همچنان روی سرمان‎ ‎می‌ریزد سنگین است و ما هنوز ظرفیت ‏پاسخگویی به خیلی از این درخواست‌ها را نداریم‎. ‎مهمترین کار ما که در کنار خدمات رفاهی، فرهنگی، آموزشی انجام ‏می‌دهیم خدمات‎ ‎حقوقی‌ست و مشاوران حقوقی برای افرادی که محرز بشود اینها تمکن مالی ندارند و‎ ‎برای ما ثابت بشود که ‏به دلیل نداشتن وکیل نتوانستند حق‌شان را بگیرند، یا فرض کنید‎ ‎محکومیت‌شان سنگین بوده و یا شرایط نامناسبی دارند، به ‏اینها کمک می‌دهیم و وکیل‎ ‎می‌گیریم. در مواردی هم فقط مشاور حقوقی لازم می‌شود، یعنی بصورت کتبی لایحه‌ای‎ ‎داده ‏می‌شود یا اظهارنظر و راه‌حل حقوقی برای آنها بصورت مکتوب ارسال می‌شود. بخش‎ ‎اصلی فعالیت ما در واقع کمک ‏حقوقی به زندانیان است‎. ‎
دویچه‌وله‎: ‎از صحبت شما این برداشت را می‌کنم که شما احیانا‎ ‎احتیاج به کمک‌های داوطلبانه، شاید از جانب حقوقدانان ‏یا روانشناسان و پزشکان،‎ ‎داشته باشید‎.‎
عمادالدین باقی‎: ‎بله، همینطور است. ما الان در کمیته‌ی رفاهی،‎ ‎بهداشتی، درمانی‌مان که یکی از کمیته‌های انجمن ‏است، یکی از ماموریت‌هایی که برای‎ ‎آن تعریف کرده‌‌ایم و در هیات مدیره و در کمیته ثبت شده، اینست که پزشکان یا‎ ‎درمانگاههایی که داوطلب و علاقمند به همکاری هستند شناسایی شده‌اند و اگر خانواده‌ی‎ ‎زندانی مراجعه بکند که مشکل ‏درمانی حادی داشته باشد، انجمن وقتی معرفی‌نامه بدهد و‎ ‎آنها را بفرستد، آنها هم کار درماني ‌شان را رایگان انجام می‌دهند ‏و علتش هم اینست که‎ ‎افرادی که زندانی می‌شوند، اگر کارمند دولت باشند که از سمت‌شان برکنار و خلع و‎ ‎بیکار می‌شوند و ‏بنابراین، دیگر بیمه‌ی اداره‌ی خودشان و سازمان خودشان نیستند. اگر‎ ‎هم شاغل در بخش خصوصی باشند، وقتی به زندان ‏می روند منبع درآمدشان را از دست‎ ‎می‌دهند و لذا، نمی‌توانند حتا بیمه‌ی خویش‌فرما بشوند که به تبع آنها‎ ‎خانواده‌ی‌شان هم ‏از امتیاز بیمه محروم می‌شوند. بنابراین، گاهی اوقات اینها‎ ‎احتیاجات درمانی پیدا می‌کنند که ما از پزشکان داوطلب کمک ‏می‌گیریم و معرفی می‌کنیم‎ ‎و پزشکان هم خدمات مجانی به اینها می‌دهند. این فقط یک نمونه است والبته کارهای‎ ‎دیگری هم ‏انجمن انجام می‌دهد،‌ فرض کنید مثل مطالعه درمورد زندانها و آماده کردن گزارش‏‎ ‎سالانه در مورد وضعیت زندانهای ‏کشور‎. ‎
دویچه‌وله‎: ‎همکاری‌های داوطلبانه و به اصطلاح شهروندی تا چه حد‎ ‎است؟
عمادالدین باقی‎: ‎اساس کار ما روی فعالیت‌های داوطلبانه است‎. ‎یعنی عمده کسانی که دارند با انجمن همکاری می‌کنند ‏داوطلب‌اند، حقوق‌بگیر نیستند‎. ‎داوطلب هم وجود دارد، منتها بهرحال ما هم باید ظرفیت جذب پذیرش این کمکها و‎ ‎همکاری‌ها را داشته‌باشیم. امکانات‌ ما محدود است و از لحاظ ساختمان و جا در مضیقه‏‎ ‎هستیم. امیدواریم که بتوانیم در آینده ‏در شرایط بهتری قرار بگیریم تا بتوانیم‎ ‎کارمان را هم بیشتر توسعه بدهیم‎.‎
دویچه‌وله‎: ‎آقای باقی، در این دوسال فعالیت‌تان با چه موانع‎ ‎اساسی برخورد کردید و چه راه حلهایی را به هرحال ‏توانسته‌اید برای آنها پیدا‎ ‎کنید؟
عمادالدین باقی‎: ‎وقتی بخواهم اعلام موانع بکنم که ما با یک‎ ‎فهرست بلندی از موانع و مشکلات طرف بودیم. بهرحال ‏این یک واقعیت است که ما در ابتدا‎ ‎فکر می‌کردیم بزرگترین مانع و مشکل برای جامعه مدنی و برای شکل‌گیری نهادهای ‏مدنی‎ ‎دولت است. اما وقتی که آستین‌ها را بالا زدیم و وارد میدان عمل شدیم، متوجه شدیم که‎ ‎اتفاقا آن فقط یکی از موانع و ‏حتا از موانع دست‌چندم است. بزرگترین مانع خود ما‎ ‎هستیم، یعنی ما هنوز تجربه‌ی لازم، آموزش لازم و اخلاق مناسب ‏اینکار را‎ ‎نیاموخته‌ایم. به همین دلیل است که وقتی در دوران آقای خاتمی به بیش از۱۰هزار‎ NGO ‎مجوز داده می‌شود، ‏بسیاری از‎ NGO‎ها فقط روی کاغذ بودند و وجود خارجی پیدا نکردند و‎ ‎معدودی از آنها هم که فعالیت‌هایی را آغاز کردند، ‏در همان ماههای اول به‌سمت انقراض‎ ‎رفتند و تعطیل شدند، به دلیل اینکه روحیه‌ی کار جمعی، اخلاق کار جمعی، فرهنگ ‏کار‎ NGO ‎ای و داوطلبانه، تعهدات اجتماعی و بسیار از این چیزها هنوز آموخته نشده است‎. ‎بنابراین، هم مشکل دولت ‏بود و هم مشکل خودمان و هم مشکل جامعه. و از طرفی هم چون در‎ ‎ساختار دوقطبی، در شکاف بین دولت و ملت قرار ‏داشتیم، فکر می‌کردیم که‎ NGOها اگر‎ ‎دولتی نباشند حتما باید با دولت گلاویز بشوند و اگر گلاویز نشدند اینها شايبه‎ ‎دولتی ‏بودن دارند. خیلی سخت است. من همیشه تعبیرم این بود که حرکت ما مثل راه رفتن‎ ‎روی طناب است، مثل حرکت ‏سیرک‌بازهایی می‌ماند که باید طوری روی آن طناب راه بروند‎ ‎که تعادلشان را حفظ کنند و از اینطرف و آنطرف نیفتند. ‏یعنی شما تحت فشارهای‎ ‎دوجانبه‌ای از طرف پوزیسیون و اپوزیسیون قرار دارید و اینکار را خیلی دشوار می‌کند‎. ‎و از ‏طرفی این پدیده پدیده‌ی نو و جدیدی در ایران بوده است. اصلا اصطلاح جامعه‏‎ ‎مدنی بیش از ده‌سال نیست که در ادبیات ‏سیاسی ما رایج شده است. شهروندی و جامعه‌مدنی‎ ‎اصطلاحات نوپدید و تازه‌ای هستند، چه برسد به شکل‌گیری سازمانها و ‏نهادها در این‎ ‎زمینه. مشکل دیگر، در واقع مشکلی که انجمن را منحصر بفرد می‌کند در تفاوت با‎ ‎انجمن‌های دیگر اینست ‏که خیلی از سازمانها و انجمن‌ها که در زمینه‌ی، فرض کنید‎ ‎سرطان، ايدز، مطبوعات یا حقوق کودک فعالیت می‌کردند و ‏همچنان فعال هستند، اینها‎ ‎دامنه‌ی فعالیت‌شان خرد است و با حساسیت سیاسی از طرف حکومت خیلی روبرو نمی‌شوند‎. ‎زندان در همه‌جای دنیا مقوله‌ی متفاوتی‌ست و یکی از امنیتی‌ترین بخش‌های سیستم‎ ‎محسوب می‌شود، خصوصا در ‏کشورهایی مثل ما. نهادها و انجمن‌های مختلفی وجود داشتند که‎ ‎بسیار فعالیت‌هایشان ارزشمند و مثمر ثمر بودند و در عین‌ ‏ارزشمندبودنشان، مزیت‌شان‎ ‎این بوده است که حساسیت از طرف حکومت نبوده و حتا یکجاهایی حکومت خودش هم موافق ‏بوده‎ ‎است. مثلا فرض کنید، در مورد حقوق کودک حتا اتفاق افتاده است که رییس دادگستری‎ ‎تهران در دفاع از کودکی علیه ‏پدر یا مادرش اقامه دعوی می‌کند یا در مورد انجمن‌های‎ ‎دیگر، مثلا فرض کنید، انجمن ایدز یا مسایلی از این دست. صحبت ‏من این بود، ويژگی‎ ‎خاصی که این انجمن دارد که کارهایش را متمایز و منحصر بفرد می‌کند، اینست که در‎ ‎حوزه‌ای وارد ‏می‌شود که این حوزه بسیار ويژه است. یعنی در همه‌جای دنیا امنیتی‌ترین‎ ‎بخش هر سیستم مسئله‌ی زندان است و این ‏حریمی‌ست که در ایران امنیتی‌تر است و‎ ‎حساسیت‌اش بیشتر. و ما در این حریم و حوزه باید وارد می‌شدیم که از یکطرف ‏توقع‎ ‎جامعه را بسیار بالا می‌برد و از یکطرف حساسیت حکومت را. بهرحال ما در یک چنین‎ ‎وضعیت دشواری که فضا ‏فضای اتهام‌آلودی‌ست و انتظارها، فشارها، حساسیت‌ها و کمبود‎ ‎امکانات، کمبود ظرفیت‌ها می‌باید می‌توانستیم اینکار را پیش ‏ببریم و این کار‎ ‎یکمقدارتدبیر می‌خواست و یک مدیریت ظریف، هنرمندانه و پیچیده‌ای را می‌طلبید که‎ ‎دوستان ما در هیات ‏مدیره و بخش‌های مختلف انجمن خیلی کوشیدند که اینگونه باشد‎. ‎مجموعا توانستیم تا اینجا بیاییم و روی پای خودمان بایستیم ‏و توانستیم به حکومت هم‏‎ ‎به‌باورانیم، لااقل به بخش‌هایی از حکومت، که ما حزب سیاسی نیستیم و دنبال مبارزه‌ی‎ ‎سیاسی با ‏حکومت هم نیستیم. ما نقش دیده‌بان حقوق بشر را داریم ایفا می‌کنیم و‎ ‎مغرضانه هم نگاه نمی‌کنیم. ما هرجا عیب و نقص و ‏نارسایی ببینیم می‌گویم و اعلام‎ ‎می‌کنیم. حالا یا نامه‌نگاری می‌کنیم، گزارش می‌دهیم و سربسته می‌نویسیم یا انتشار‎ ‎عمومی ‏می‌دهیم و در گزارشهای سالانه‌ی‌مان هم از این‌به‌بعد انتشار خواهیم داد. و‎ ‎اگر جایی گام مثبتی هم برداشته بشود، اتفاق ‏نیکویی بیفتد، حتما آنرا هم می‌بینیم و‎ ‎منعکس می‌کنیم‎.‎
دويچه وله‎: ‎آقاى عمادالدين باقى، بسيار سپاسگزاريم كه در‎ ‎مصاحبه با ما شركت كرديد‎.‎


اين مطلب از سايت شخصي عمادالدين باقي چاپ شده است!

Copyright © 2004 emadbaghi.com All rights reserved