دوشنبه 7 مرداد 1392

خاطره ای از مجید دری، زندانی استوار

شنبه 5 مرداد 1392

هنوز خطر وجود دارد

گفتگوی آسمان با عمادالدین باقی درباره اعدام کودکان در ایران
(آسمان تیتر:"جامعه و دولت مسئولیت دارند" را برای گفتگو برگزیده است. نیز عبارات داخل کروشه در مجله نیامده اند)

...هنگامي كه وجود شبهه به عنوان قاعده درء براي كل مجرمين تازه بالغ ومميز پذيرفته شد پرسش ومشكل بعدي اين است كه براي وضع قانون نمي‌توان زمان رشد كامل عقلي را شناور گذاشت و قاضي را متحير ساخت...

...محدودی شبهه آبرو و جان انسان است و در حدود و قصاص و چه بسا برخی از جرائم تعزیری کاربرد دارد...

...یكی از مشكلات بزرك نظام حقوقی ایران در زمینه اعدام وجود قوانینی است كه در اصل به جای دنباله روی شهروندان و قضات از قانون بالعكس قانون را دنباله رو آنان می‌سازد...

...چگونه است كه اولیای دم حق بر جان دارند اما حق بر حبس كه تخفیف مجازات ومطلوب شارع است ندارند حال آنكه از باب مصالحه مانعی ندارد و بلكه مطلوب‌تر است كه از باب شئون حكومتی دانسته و این حق را برای اولیای دم در قانون منظور كنیم....

...علیرغم اینکه در قرآن بر ترجیح عفو تاکید شده است اما در قانون مجازات قصاص را اصل قرار داده اند و برای جزییات آن و سازوکار اجرایش انواع قوانین را وضع می کنند در حالی که اگر قرار باشد دأب شارع را تامین کنند باید بیشتر بر عفو تکیه کرده و قوانین و سازوکارهای مفصل تر و ترغیب کننده تری وضع کنند که عفو را اصل و گزینه های دیگر را در رتبه بعد قرار دهد اما شما هیچ قانون و سازوکار خاصی برای تحقق آن نمی بینید. یکی از شیوه های آن بستر سازی برای برساختن نهادهای مدنی و پشتیبانی از آنهاست که در این راه بتوانند کارهای لازم را انجام دهند و با قوای سه گانه در تعامل و اثر گذاری باشند...

بر بال آتشفشان


چرا اینهمه شورش؟

دوشنبه 31 تیر 1392

شماره های به جای آدم ها

تأملی در بشر عصر دیجیتال

یکشنبه 23 تیر 1392

دیگر نمی توان!

مجله آسمان تیتر: "توازن واقعیت و ارزو" را برگزیده است.

چهارشنبه 12 تیر 1392

بحثی در آیه ضرب

چکیده
1- تفاوت نگاه من و یک نواندیش دینی این است که نقطه عزیمت یک نواندیش دینی در این بحث، دفاع از دین از طریق بازتفسیر آن است و روش او به متکلمین نزدیک تر است اما نقطه عزیمت من در بحث، حقوق بشر است و سنجش مفاهیم و نظریه های دینی با حقوق بشر و با نگاهی آشتی جویانه. از اینرو بحث چهارم و ششم محوریت دارند.
2- اصل بر فلسفه حکم است نه خود حکم و سیاق عبارات و شأن نزول و شرایط تاریخی و اجتماعی نشان می دهد که این حکم در واقع برای محدود کردن عمل رایج تنبیه بدنی زنان نازل شده و در زمان بیان این حکم، هدف اصلی جلوگیری از خشونت علیه زنان بوده است.
3- طبق نص آیه، اصل بر عدم ضرب است چون حکم اباحه و انحصار ضرب در صورت نشوز به معنای تحریم ضرب در غیر آن است یعنی اصل بر عدم ضرب است.
4- اصل و مستند اصلی ما در این بررسی، قرآن است و به روایات فقط تا جایی که موافق قران باشند استشهاد می‏شود. به روایات هم نه به عنوان کلام مقدس بلکه به عنوان فکت ها و نقل های تاریخی می نگریم که قابل نقد و جرح و تعدیل هستند.
5- افزون بر نکات حقوقی برجسته، چند نکته بزرگ و بسیار مهم اخلاقی در آیه مطرح است که مورد بحث قرار گرفته است.
6- آیه ضرب درباره نشوز زن است یعنی زنی که مرتکب فحشای مبین شود. در گذشته و حتی امروز چنین زنانی مورد خشونت قرار می گیرند اما حق مدیریت و مالکیت فرد بر بدن خود حقی بشری و ذاتی است و حتی با ازدواج ملغی نمی شود. به عبارت دیگر زن و شوهر مالک هم نمی شوند و فقط حق بر بدن و مالکیت فرد بر خودش با ازدواج محدود شده و فرد متعهد است که این مالکیت را در اختیار کسی جز همسر قانونی خود قرار ندهد و پیمان ازدواج با مودت و رحمت است که دوام می یابد و اگر فردی برخلاف پیمان عمل کرد، قرارداد فسخ می شود. آیه مورد بحث می گوید اگر زن نشوز کرد و مرتکب فحشای آشکار شد و خوف و خطری برای بقای کانون خانواده به وجود آمد، ابتدا او را با زبان خوش نصیحت کنید اگر این راه را به درستی رفتید و نتیجه ای نداشت با او قهر کنید به نحوی که این قهر کردن فقط در خانه باشد و خارج از محیط خانه کسی نفهمد و مدت این قهر کردن هم از حداکثر سه روز تجاوز نکند و اگر این مرحله را هم انجام دادید و سودی نبخشید او را تنبیه کنید اما با نخ یا مسواک به او بزنید به نحوی که هیچ اثری از آن نماند و اگر اثری بماند باید قصاص شوید و دیه بدهید و وتعداد آن نیز به حداقل ممکن بوده و حداکثر آن از دَه تجاوز نکند و این عمل هم نزد دیگران از جمله فرزند نباید صورت گیرد. افزون بر اینها چنین تنبیهی نباید از روی غضب و خشم باشد و فقط هم به قصد اصلاح صورت گیرد نه انتقام و تشفی دل. و چون اساس زندگی بر مودت است و تنبیه به همین شکل هم منحصر به ارتکاب فحشاست و در غیر آن تنبیه کردن و بدرفتاری با زن حرام است در صورتی که او تمکین کرد و دست از امر خلاف برداشت حق ادامه بدرفتاری و بهانه جویی ندارید.
در واقع در صدر اسلام، ضرب، اولین واکنش مردان در برابر نشوز زنان بود و پیامبر اسلام آن را تبدیل به آخرین راه کرد و برای آنهم آنقدر شرط و شروط گذاشت که عملا منتفی شود. بازهم پیامبر درباره این آیه می گوید حواستان باشد که زنان امانت خدا هستند و بر زنان است که کس دیگری را به بسترشان راه ندهند که شما را ناخوش آید و اگر چنین کردند و شما ناگزیر از این تنبیه شدید باید تنبیه غیر مبرِّح باشد و در عین حال از این عمل فراتر نروید و مسئولیت رزق و روزی و زندگی و رفتار خوش با آنان بر عهده شماست.
در آن دوران برای چنین نافرمانی هنوز مجازات بهتری وجود نداشت و مشروط به عرف بوده و امروزه مجازات طلاق را گذاشته اند و راه حل این است که به جای استفاده از خشونت علیه زنی که مرتکب نقض عهد همسری و فحشا می شود مشکل به یک دادگاه صالحه و قوه قضاییه مستقل و عادلانه ارجاع گردد.در عصری که نظام قضایی وجود نداشت قرآن به حکمیتی از دو سو ارجاع داده است و در قرون بعد که حکومت و نظام قضایی برساخته شد این حکمیت شکل متعالی تری یافته است.


مجله مهرنامه در شماره 29 مورخ تیر1392 ص180-173متن نسبتا کامل این بحث را با حذف روایات پاورقی ها و منابع پایانی به منظور کوتاه کردن برای مجله و نیز حذف و تغییر معدودی از کلمات برای پیشگیری از حساسیت های احتمالی، منتشر کرده است.

برای مشاهده متن کامل روی جلد کلیک کنید